مشاهیر آزربایجان جنوبی (نقل از نشریه راه نو – ارگان اطلاع رسانی تشکیلات راه ملی- شماره ۱ – آذر۱۳۹۵)
پروین آسمان سخن
در دورانی که زنان از حق تحصیل محروم و فقدان مدارس دخترانه،سدی بزرگ در برابر زنان بود پدر پروین باالهام از مشروطیت وآزادیخواهی مبارزان آذربایجانی و نقش پیشروی که زنان ترک آذربایجان داشتند خود به تربیت او همت گماشت و دختر با استعداد و با سرمایه معنوی خود را به مقامی که در خورد او و زنان آزاده آذربایجان جنوبی بود رسانید
پروين ، پاک طينت ، پاک عقيده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستي فروتن و در راه حقيقت و محبت پايدار بود. کمتر حرف مي زد و بيشتر فکر مي کرد ، در معاشرت ، سادگي و متانت را از دست نمي داد . هيچ وقت از فضايل ادبي و اخلاقي خودش سخن نمي گفت.» همه اين صفات باعث شده بود که او نزد ديگران عزيز و ارجمند باشد. مهمتر از همه اين ها ، نکته اي است که از ميان اشعارش فهميده مي شود . پروين ، با آن همه شعري که سروده ، در ديواني با پنج هزار بيت ، فقط يک يا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و اين نشان دهنده فروتني و اخلاق شايسته اوست.
پروين اعتصامي ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زماني که برادرش – ابوالفتح اعتصامي – ديوانش را براي چاپ دوم آن حاضر مي کرد ، در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در سن ۳۵سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد. پس از مرگش قطعه شعري از او يافتند که معلوم نيست در چه زماني براي سنگ مزار خود سروده بود . اين قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند ، آنچنانکه ياد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است . گزيده اي از اين شعر در ذيل آمده است :
اين که خاک سيهش بالين است
اختـــــر چــــــرخ ادب پـــــــروين است
گر چه جــــــــز تلخي از ايام نديد
هر چه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتـــــــــار امروز
ســــائل فـــــاتحه و يـــــــاسين است
آدمي هر چه توانگــــــــــــر باشد
چون بدين نقطه رسـد مسکين است
یکی مهمترین اشعار وی که تحت تاثیر فضای خاص آذربایجان و روحیه آزادیحواهانه آن دیارسروده شعرا «ی رنجبر» میباشد:
ای رنجبر
تا به كي جان كندن اندر آفتـــــــاب ای رنجبر
ريختـــــــن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر
زين همه خواری كه بيني زآفتاب و خاك وباد
چيست مزدت جز نكوهش يا عتاب ای رنجبر
از حقوق پايمال خويشتن كــــن پرسشی
چند ميتــــــرسی زهر خان و حباب ای رنجبر
جمله آنانرا كه چون زالو مكندت خون بريـــز
وندرآن خون دست و پايی كن خضاب ای رنجبر
ديو آز و خود پرستی را بگيـــــــر و حبس كن
تا شـــــــود چهر حقيقت بی حجاب ای رنجبر
حاكم شهری كه بهر رشوه فتـــــوا ميدهد
كي دهد عرض فقيـــــران را جواب ای رنجبر
آنكه خـــــود را پاك می داند ز هـــر آلودگی
مي كند مــــردار خواری چون غراب ای رنجبر
گر كه اطفال تو بييشامنـــد شبها باك نيست
خواجــــــه تيهو ميكند هرشب كباب ای رنجبر
گر چراغت را نبخشيده است گردون روشنی
غـــم مخــــور ميتابد امشب ماهتاب ای رنجبر
در خوردانش اميــــــرانند و فـــــــرزندانشان
تو چه خواهی فهـــــم كردن ازكتاب ای رنجبر
مردم آنانند كز حكـــــــــم و سياست آگهند
كارگـــــر كارشغم است و اضطراب ای رنجبر
جامهات شوخاست و رويت تيره رنگ ازگرد وخاك
از تو می بايست كــــــــردن اجتناب ای رنجبر
پروين اعتصامی