(نقل از ماهنامه «راه نو» ارگان خبری تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی – شماره ۷ – خرداد ۱۳۹۶)
چندی پیش در آزربایجان غربی ، سه تن از نیروهای ارتش رژیم تهران در در گیری با تروریستهای پژاک (۱) کشته شدند، ترک بودن آنها متاسفانه باعث برخی اظهار نظرهائی شد که با روح استقلال طلبانه و ضد راسیستی حرکت ملی در تناقض کامل میباشد .
متاسفانه در درون حرکت قسمی از نیروها بدون در نظر گرفتن پرنسیبهای مبارزاتی و لوث کردن مفاهیم علم سیاست و پناه بردن به شیوهای ناصحیح پوپولیسم، ناخواسته فعالان ملی را در مظان اتهام و همسوئی با رژیم قرار میدهند. خصوصاً اینکه طیفی از این فعالان از حیث مبنایی هیچ نقطه اشتراکی با رژیم نداشته و بالعکس معتقد به سرنگونی آن بوده و استقلال را تنها راه برون رفت از استعمارو استثمار ملتشان میدانند!
«شهید» از دیدگاه دینی و فقهی به کسانی اطلاق میشود که در راه خدا کشته شوند . (۲)
در فرهنگ عمومی جغرافیای ملل تحت ستم ، این واژه در طول تاریخ و خصوصاً سده اخیر تغییر معنای فاحشی پیدا نموده و کلیه کسانی که در راه خدمت رسانی به یک رژیم دینی حاکم و یا بواسطه دفاع از حاکمیت و مبانی و موضوعات مورد علاقه و توجه آن کشته میشوند شهید قلمداد می گردند!
حتی نیروهای غیر مذهبی و ملیگرا نیز به تسامح و یا بواسطه شیوع و کثرت استعمال این کلمه و مطلوبیت پوپولیستی آن در تحریک احساسات توده مردم (که هیچ آمار و نطر سنجی واقعی و علمی نیز در تأیید آن وجود ندارد!) در توصیف از خودگذشتگی فدائیانی که در راه آرمانهای سیاسی و اجتماعی و ملی و میهنی مورد نظر آنها کشته میشوند از این واژه استفاده می کنند.
ولی غریب ترین نوع استعمال این واژه در حال حاضر همان استفادهای است که رسانهها و مدیاهای حرکت ملی در رابطه با نیروهای تورک کشته شده وابسته و در خدمت رژیم حاکم بر تهران میکنند و از آنجا که حرکت ملی و خصوصاٌ رسانههای منسوب به آن برابر قانون و توافق نانوشته ای در بایکوت خبری رژیم و دیگر شاخههای اوپوزیسیون قرار دارند ، حتی از حیث انتقادی نیز توجهی به اینگونه استفاده نامعمول از یک واژه نمیشود و متأسفانه این بایکوت رسانه ای و فقدان انتقادهای خارجی ، به غلط تعبیر به صحیح بودن این عمل ارتکابی می گردد!
قبل از پرداختن به اصل موضوع لازم میدانیم تعریف مختصری از ارتش داشته و نیز وظایف و اهداف آن را به نقل از قانون اساسی رژیم مرور نمائیم، تا دوستان متوجه خطای استراتژیکی موصوف گردند.
هدفهای نظامی جمهوری اسلامی که در قانون اساسی اش درج شده عبارتند از:
الف) حفظ استقلال، تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی( زندانی بنام) ایران!
ب) حفظ منافع جمهوری اسلامی ( زندانی بنام ایران) ، خارج از قلمرو کشور در دریای خزر، خلیج !، دریای عمان، رودخانهها و معادن.
ج) یاری به ملل مسلمان یا مستضعف غیرمعارض با اسلام در جهت دفاع از سرزمینهای مورد تهدید یا اشغال نیروهای متجاوز، در صورت درخواست ملل مزبور (۲)
با توجه به این معلومات مشخص و عینی در رابطه با ارتش و دیگر نیروهای مسلحی که در اختیار و خدمت رژیم هستند :
اگر معتقدیم که از دوران پهلوی تا به امروز آزربایجان مورد تاراج قرارگرفته و سیاست قتل عام فرهنگی و نفی هویت ملیمان سیستماتیک توسط پان آریائیستها اعمال می شود.
اگر باورداریم که خشکانده شدن دریاچه اورمیه ، کوچ هدفمند اکراد به اراضی آزربایجان با برنامه ریزی درازمدتی که بخشی از استراتژی آنها ،جهت محو تاریخ ، فرهنگ و هویت ترکی ملتمان میباشد.
اگر حکومت ملی و تشکیل دولت در ۱۳۲۴ را باور داشته وسرکوب و کشتار وحشیانه فدائیان و سردمداران حکومت ملی آزربایجان وسیله ارتش شاه و مزدوران محلی را باورداریم.
اگر به خیزش هویت مدارانه ملتمان و به حق تعیین سرنوشت آن باورمندیم .
اگر مخالف نژادپرستی و اعمال سیستماتیک آسیمیلاسیون در آزربایجان بوده و به آن معترض هستیم و خواهان احقاق حقوق شناخته شده مندرج در منشور حقوق بشری برای ملت تورک آزربایجان جنوبی هستیم!
اگر مرتب از نقض سیستماتیک حقوق ملی ، تبیض علیه زنان، آزادی ادیان و اندیشه و کشتار و زندان و شکنجه آزادیخواهان و فعالان ملی و… دم زده و خواهان پایان دادن به این همه ظلم وستم هستیم.
اگر باور داریم که در ۱ خرداد۸۵ به جرم دفاع از هویت ملی مورد هجوم مزدوران مسلح رژیم قرار گرفته و شهدا و زخمی های فراوانی نثار حرکتمان نموده ایم.
اگر باورداریم در صورت قیام ملی رژیم همچنان که در سوریه نشان داد از هیچ جنایتی توسط نیروهای مسلح خود دریغ نخواهد کرد.
اگر به اهداف ارتش ، که در قانون اساسی رژیم درج شده اشراف داریم .
و اگر طی ۳۹ سال ، عملکرد رژیم و نیروهای سرکوبگرش را با پوست و گوشت وخون خود لمس کرده ایم ، نمی توانیم به صرف ترک بودن ارتشیان و پاسداران آنها را «شهید» بنامیم.
مگرخیلی از به اصطلاح مجتهدینی که حکم جهاد علیه حکومت ملی دادند ترک نبودند !؟
مگر اکثر فرماندهان و ارتشیان و نیروهای سواره خوانین ذولفقاری و افشار شرکت کننده در قتل عام خونین مردم تبریز در ۲۱ آذر ۱۳۲۶ ترک نبودند؟ (۴)
مگر موسوی و پاسداران جانی وی که حرکت خلق مسلمان را به خاک وخون کشیدند تورک نبودند !؟
مگر در گسترش تفکر نژادپرستانه و نیز تغییر دموگرافی آزربایجان روشنفکران و مدیران ترک نقش اساسی را بازی نکرده اند !؟
مگر عمده رهبران و کادرهای اصلی اکثر تشکیلاتهای به اصطلاح سراسری که بر علیه منافع ملی ملت تورک آزربایجان جنوبی و در جهت تحکیم سیاستهای راسیستی رژیم فعالند ، ترک نیستند !؟
مگر توهین آمیزترین مطالب منتشره علیه ملت تورک در همین تبریز وسیله نشریه محلی«طرح نو» و از ناحیه اشخاصی که تورک هستند صورت نگرفته است !؟
پس ما با چه کسانی و کدام تفکر در حال مبارزه ایم!!
فرزندان مبارز ملت دربند آزربایجان جنوبی ، طبیعی است که حرکت ملی یکی از عمدترین دغدغه و وظیفه اش جذب نیروهای آسیمیله شده در درون رژیم و نیروهای به اصطلاح اپوزیسیون میباشد ، اما نه با تایید جنایت و همکاری آنان با رژیمی که عامل تمامی تبعیض ها و قتل عام ملتمان میباشند ، بلکه با گسترش آگاهی ملی در بین آنان و افشای ماهیت راسیستی آنها با کمک همان نیروها .
ارتش و دیگر ارگانهای سرکوبگر رژیم بدون توجه به نام و نشان آنها نیز مطمئنا جزوء اولویتهای فعالان ملی است ، و جذب نیرو و نفوذ به درون آن جهت خنثی سازی سرکوب و نقشه های شیطانی رژیم بی شک از وظایف احزاب ملی بوده و نتایج مثبت آن را با کمی دقت در اخبار ملی مطمئناً مشاهده خواهید کرد ، اما خودی دانستن بی قید و شرط نیروهای ترک درون نیروهای نظامی رژیم ، حتی اگر در عوام پسندانه ترین نوع خود به عنوان تاکتیک استفاده شود مشروعیت مبارزات ملی ما با رژیم آپارتاید را زیر سوال جدی قرار میدهد. بویژه در شناساندن حرکت در سطح بین المللی ما را با یک تناقض مبنایی رو برو می نماید !
حال در انتها چند سوال داریم از این دوستانی که چنین نگرشی دارند و با اصرار مدیا و رسانههای تحت کنترل خود را با ادبیاتی سرچشمه گرفته شده از ارزشهای همان رژیم تبعیض و اشغالگر اداره میکنند ، و امیدواریم جواب دهند!
۱-نیک میدانیم که محل خدمت عناصر نظامی اختیاری نیست و سلسه مراتب فرماندهی و در راس آن حاکمیت مرکزی تهران مشخص میکند که یک نظامی باهر درجه و عنوان و ملیت و عقایدی که دارد در کدام منطقه به رژیم خدمت کند . حال اگر یک نظامی فارس و یا کرد ملی گرا که در آزربایجان غربی خدمت میکند ، طی درگیری با نیروهای مسلح کردی کشته شوند ، آیا شهید محسوب می شوند و یا این عنوان مختص به ترکان میباشد؟ اگر این نظامی ارمنی باشد چطور ؟ آیا عمق و غامض بودن این خطا به روشنی آشکار نمی شود؟
۲-اگر یک نظامی ترک آزربایجانی نه برای دفاع از خاک آزربایجان جنوبی ، بلکه طبق اهداف ارتش جهت حفظ رژیم و تمامیت ارضی آن (تکرار می کنیم نه بخاطر آزربایجان بلکه بخاطر حفظ تمامیت ارضی مورد ادعای رژیم تهران!) در سرکوب مبارزین احوازی و یا بلوچ و یا سوری و عراقی … کشته شوند شهید شده اند ؟
۳-اگر همانند رخدادهای قیام ۱ خرداد ۱۳۸۵ و قتل عام ۲۱ آذر ۱۳۲۵ که همان ارتشیان ترک بر روی مردم آتش گشودند ، قیامهای مشابهی در آزربایجان جنوبی رخ دهد ولی اینبار مردم کمی جدیتر و هوشیارانه عمل کنند و در مقابله با سرکوبگران ، مردم نیز در مقام دفاع مشروع تعدادی از آن نظامیان را از پای در آوردند! آیا آنها را باز شهید مینامید؟ در مقایسه بین تلفات مردمی و نظامی آیا بحث شهید و شهید تر مطرح خواهد شد و یا کشته شدگان از هر طرف که باشند شهید محسوب خواهند شد ؟ و یا به رژیم توصیه خواهد گردید که حتماً برای سرکوب مردم آزربایجان از دیگر مناطق مزدور اعزام کند !؟
۴-اگر منظورتان غرب آزربایجان و اهداف کثیف و استیلا گرانه تروریستهاست، پس در آن صورت سیاست کوچ هدفمند و حمایت رژیم از قاچاقچیان و تروریستها را چگونه میبینید ؟
۵-و راستی نظر شما راجع به رژیم و نیروهای سرکوبگرش چیست؟ اگر باوردارید اکثریت باما است ، ارتش و سپاه با ماست پس ما با خودما مبارزه میکنیم ؟
به امید روزی که این دوستان به خود آمده واز دخیل بستن به جناحها و نیروهای سرکوبگر رژیم دوری گزینند.
مرگ بر تمامیت تفکر نژادپرستانه !
زنده باد مبارزه ضد نژادپرستانه و آزادیخواهانه آزربایجان جنوبی!
۱۳ خرداد ۱۳۹۶
پاورقی:
۱- «پژاک» یکی از احزاب زیر شاخه پ ک ک است که توسط رژیم نژادپرست و برخی دول استعماری حمایت و سازماندهی شده و هدفش اجرائی کردن نقشه شوم دشمنان قسم خورده ترک جهت ایجاد کریدوری است که دنیای ترک را ازهم جدا سازد .
۲- المعتبر – جلد ۱ – ص ۳۱۱
۳- قانون اساسی رژیم.
۴- سرکوب فرقه دموکرات آزربایجان – محمد حسین یحیایی
جزوه – مبارزه و قیام ملی