BIGtheme.net http://bigtheme.net/ecommerce/opencart OpenCart Templates
Ana Yaprak / Slideshows / پرسش و پاسخ – عبور از تنگنا 3

پرسش و پاسخ – عبور از تنگنا 3

پرسش و پاسخ

جزوه*های «پرسش و پاسخ» بر مبنای شاخص ترین معضلات موجود و از نظر کمی بیشترین سوالات طرح شده از ناحیه شهروندان تورک آزربایجان جنوبی ، تهیه و تنظیم می گردد.
سؤالات انتخاب شده با جلب نظر کمیسیون های ذیربط مشورتی که اعضا آن لزوماً عضو تشکیلات نیستند بررسی و پس از طرح در کمیته مرکزی و تصویب، جهت اطلاع عمومی منتشر می گردد.

* این جزوه ها در برگیرنده مواضع و اندیشه های سیاسی و راهکارهای پیشنهادی تشکیلات میللی یول بوده و بعنوان بخشی از اسناد تشکیلات محسوب می گردند.

سؤال

دهها سؤال مشابه در مجموع در برگیرنده این پرسش مهم هستند که: « با توجه به ماهیت سرکوبگرانه رژیم و نیز عملکرد آن ، راهکار شما (میللی یول تشکیلاتی) به عنوان تشکیلات برای فعالیت علنی در زندانی بنام ایران چیست؟»

شرح جواب

فراز اول – مواضع تشکیلات در ارتباط با کلیات موضوع
پاسخ مستقیم به این پرسش تقریباً ساده بنظر میرسد ولی برای پاسخگوئی دقیق به این پرسش و درک جزئیات مطالب منطقی مرتبط با آن ، لازم است نکاتی چند را پیش از آن به صورت کامل و روشنی توضیح داد:

الف- تشکیلات راه ملی آزبایجان جنوبی (میللی یول) بنا به شناخت و تحلیلی که از ماهیت ایدئولوژیکی، سیاسی، اقتصادی رژیم دارد، و نیز درس آموزی عملی از تجربیات دیگر مبارزین، بویژه تلاشگران درحرکت آزادیبخش ملی، مناسب ترین شیوه سازماندهی را عضوگیری مخفی ، «کادر سازی» نامحسوس ، سازماندهی غیرعلنی و تلفیق خروجی فعالیت های مربوطه با حرکتهای اجتماعی وغیره میداند.
ب- ما همکاری مثبت با جناحهای رژیم ، با هدف تأثیر گذاری بر عناصر تورک درون حاکمیت و یا تغییر رفتار رژیم و یا به تعبیری استحاله پذیری در آن را بنا به تجربه 41 ساله گذشته ، غیر عملی ، غیر مفید و حتی مضر و در راستای اهداف پنهان رژیم می دانیم .
بدیهی است از دیدگاه ما ماهیت مبارزات علنی غیرسیاسی اما منفی (نافرمانی مدنی و ارگانیزاسیون عام مردمی) با این نوع ارتباطات که در عرف سیاسی سازشکاری نام دارد، کاملا متمایز می باشند.

فراز دوم – خلط موضوعات
متأسفانه به دلیل در هم آمیزی این دو مقوله و مشاهده علنی تلاش برای وابسته کردن مبارزه به رژیم و یا به بخشی از لایه های قدرت در حاکمیت ، توسط برخی از فعالان «هرچند نیت این دوستان ملی نیز بوده باشد»، حرکت نتوانسته در مجامع بین المللی و بویژه حقوق بشری در حد مطلوب تاثیر گذار باشد !
زیرا در حالی که دیگر مخالفان رژیم از نیروهای فاشیست ایرانگرا تا احزاب و سازمانهای غیر فارس ، بر نفی و غیر انسانی و استحاله ناپذیری رژیم تأکید مینمایند، متأسفانه این تفکر مبتنی بر سازشکاری و معامله گری ، اصرار بر قبول و مشروع دانستن حاکمیت دارد. و جامعه جهانی به وضوح با لحاظ دادن این تناقض ، هیچ لزومی در همکاری و یا حمایت از یک گروه یا طیف همگن و همسو با حاکمیت را حس نمی کند.
آنها (قائلین به نتیجه بخش بودن سازشکاری و تعامل با رژیم) به قول خودشان در انتخاب بین بد و بدتر! جناح اصولگرای رژیم را به نسبت اصلاح طلبان و اپوزیسیون در برخورد با مسائل آزربایجان معقولتر دانسته و امکان گفتگو و گرفتن امتیاز از آنها را عملی تر میدانند و متوجه نیستند که همین توسل به قانون «بد و بدتر» از منظر و نگاه مجامع بین المللی ، آنها را از حیث سیاسی به حاشیه یکی از گروههای قدرت اصلی رژیم مبدل می کند و حتی از اصلاح طلبان که مستقیماً در بدنه نظام جایگاهی دارند و در ابراز نظریات و اعمال سیاسی خود بدون واسطه و مستقلاً عمل می کنند ، در رتبه بسیار پائین تری قرار می دهد!

طیف سازشکار مورد بحث با منطقی که دارند ، ناگزیر اعتراف و اذعان میکنند که:
– با اپوزیسیون رژیم بیش از خود رژیم دشمنی داشته و حتی در صورت نیاز و انتخاب ، ترجیح میدهند در کنار رژیم سیاسی حاکم و بویژه جناح اصولگرای آن بیاستند تا مانع از به قدرت رسیدن تفکری کاملاً راسیستی و ایرانگرا گردند.
همین موضع از منظر سیاست عملی نیز ، اذعان به ناتوانی و عدم اعتماد به خود و حمایت مردمی از خواسته های سیاسی طرح شده از ناحیه آنان در جریان کارزارهای آزاد مبارزه همه جانبه تمامی ملل دربند ، با رژیم است.
– آنها مبارزات مسلحانه اعراب، کردها و بلوچها و یا مثلاً مجاهدین را تروریستی دانسته و حتی تلفات انسانی و کشته شدگان عضو نیروهای سرکوبگر رژیم را «شهید» می نامند !؟
– آنها مبارزه خود را مدنی !؟ دانسته و به ولایت فقیه، قانون اساسی ، مقامات و به اصطلاح انتخابات رژیم باور و «التزام عملی» دارند !؟ و مدعیند هیچ حرکت و خواسته ای بر خلاف قوانین مورد قبول رژیم ندارند!
وقتی از آنها در خلوت سؤال میشود که چرا چنین رویکردی دارید ؟ جواب میدهند ،راه دیگری وجود ندارد و در صورت نفی رژیم ومبارزه برای احقاق حقوقمان با سرکوب مواجهه و هزینه بالایی را متحمل خواهیم شد که به ضرر حرکت تمام میشود !؟ و سپس برای نشان دادن حقانیت خود از دستگیریهای فله ای رژیم سخن به میان می آورند! و اضافه می کنند که معلوم است که اگر از فدرالیسم و استقلال خواهی و مبارزه و سرنگونی حرفی زده می شد چه اتفاقی می افتاد !!؟
در حالی که همین دستگیری های فله ای رژیم در حالی که هیچ حرکتی غیر قانونی واقع نمی شود دلالت بر آن دارد که عملیات سرکوب رژیم تابع هیچ استثنایی نیست و این حجم از سرکوب با وجود بیان قبول حاکمیت و صرف طلب اجرای قوانین مندرج در قانون اساسی ! نشانگر خطای تاکتیکی محرز آنان است .

فراز سوم – بازتاب خارجی و قضاوت نهادهای حقوق بشری
برای تنویر افکار کسانی که به هر نوعی در این زمینه کنجکاو شده و به مفید بودن آن روش معتقد گشته اند ذکر توضیحاتی تکمیلی تر ضرورت دارد.
طبیعی است که افکار عمومی، مدیاها و سیاستمداران جهان و بویژه مجامع و نهادهای حقوق بشری بعد از مراجعات این طیف (هر چند به خاطر نزاکت بر علیه آنها حرفی نزده و فقط گوش میدهند) از خود بپرسند:
– اگر اینها ولایت فقیه، رهبری خامنه ای، سپاه سرکوبگر و سه قوه آن را قبول و سیاست توسعه طلبان رژیم که منجر به جنگ و کشته شدن صدها هزار تن انجامید را تایید و کشته شدگان آنها را نه قربانیان سیاستهای رژیم بلکه همانند حاکمیت شهید میدانند !؟
– اگر اینها در انتخابات رژیم شرکت و به این جناح و یا آن جناح امید بسته و رژیم وقانون اساسی اش را قبول دارند !؟
– اگر اینها دشمن خود را نه رژیم بلکه فقط بخشی از حاکمیت و اپوزیسیون میدانند !؟
– اگر بعد 41 سال هنوز به اجرای قانون نوشته شده ای که اجرا نشده امید دارند !؟
– اگر در صورت دستگیری به قوه قضایه رژیم به عنوان مرجعی که به عدالتش هنوز امید دارند نامه نوشته و خواهان عدالت هستند !؟
چگونه میتوان اینها را مخالف رژیم و تفکر و جریانی دانست که با راسیسم نهادینه شده در سیستم حاکم مبارزه میکند، آیا بهتر نیست اینان را نه مخالف و مبارز که منتقدین داخلی حاکمیت نامید !!؟

فراز چهارم – ماهیت و تعریف ترمینولوژیک
در فرهنگ سیاسی هیچ کشوری ، مبارزان راه آزادی و بویژه فعالان ملی، خود را این چنین تعریف نمیکنند زیرا :
– مبارزان علت مخالفتشان را ماهیت استبدادی، راسیستی ، ارتجاعی و وابسته بودن رژیمشان و برخورد غیر انسانی و غیر قانونی با شهروندانشان میدانند.
– مبارزان با حمایت از خواست مردم ، رژیم را نامشروع و غیر مردمی میدانند.
– مبارزان قانون حاکم بر کشور را نه در جهت حمایت از مردم و اجرای نظم و عدالت، که برای سرکوب و توجیه بی عدالتی های رژیم دانسته و پایبندیشان به آن را رد میکنند. آنها به اصطلاح قانون را توجیه گر ستم حاکمیت میدانند.
– مبارزان بی عدالتی و راسیسم را نتیجه طرزفکر و ایدئولوژی حاکمیت دانسته و به همین علت به نفی ایدئولوژی حاکم و به عبارتی نفی موجودیت کل رژیم باوردارند.
– مبارزان در صورت دستگیری فعالان و یارانشان به بی دادگاهها وعدالت قاضیان سیستم باورنداشته و قانون رژیم را صرفاً ابزاری برای توجیه سرکوبگریش میدانند. و اگر مرجعی را برای دادخواهی انتخاب کنند بی شک دادگاه لاهه و دیگر مراکز معتبر بین المللی است و نه خود رژیم!
– و…
حال با این توضیحات خود شما فکر میکنید که ، در برخورد با ارگانهای بین المللی چگونه میتوانیم از ملت وخواستهایشان دفاع نماییم ؟
دقت کنید که علاوه بر اظهارات اعتراف گونه این طیف ، تخریبات احزاب ایرانگرا و احزاب کردی نیز با استناد به این نوع اظهارات به اندازه کافی مشکل ساز میباشد و خواهد بود.

فراز پنجم – راهکار کلی برای اجتناب از مقوله سازشکاری
تقریبا با توجه به فرازهایی که بیان شد می توان گفت ؛ شایسته تر است که این طیف به جای اصرار بر قبول حاکمیت رژیم و قانون اساسی اش ، همسو با دیگر طیفهای حرکت ملی، تلاش نمایند تا خواستهای به حق و قانونی ملت مان را بر اساس قوانین مورد قبول جامعه جهانی به جهانیان بشناسانند.

این حقوق و خواسته ها به صورت خلاصه عبارتند از:
– ملت تورک آزربایجان جنوبی به خاطراعتقاد به حقوق بشر و ارزشهای جهانشمول ناشی از آن و طلب حرمت حقوق انسانی-ملی خویش و جلوگیری از نقض جمیع آنها ودر پیش گرفتن سیاستهای راسیستی از سوی رژیم و تلاش برای نفی دیگر ملل در زندانی بنام ایران توسط نژادپرستان فارسی-ایرانی ، مبارزه میکنند.
– ملت تورک آزربایجان جنوبی به برابری حقوقی انسانها ، اعتقاد داشته و برای احقاق حق تعیین سرنوشت و حق تحصیل به زبان مادریش مبارزه و تلاش میکند.
– ملت تورک آزربایجان جنوبی مخالف غارت منابع طبیعی منطقه و بی عدالتی ناشی از نگرش نژادپرستانه در این جغرافیای موجود میباشد.
– و…
طبیعی است حتی اگر دول خارجی به دلیل منافع خود نتوانند از حقانیت خواسته های ملت ما دفاع نمایند، بی شک سازمانهای غیر دولتی و مجامع حقوق بشری و نیز مدیاهای مستقل صدای ملت ما را شنیده و حداقل به انعکاس آن میپردازند.

فراز ششم – بازگشت به سؤال اصلی
حال بعد از ارائه مطالب مقدماتی فوق ، می توانیم سؤال اولیه مطرح شده را به صورت مشخص تری اصلاح و بعد از ویراست و در حد امکان در پاسخگویی به آن تلاش نماییم.
سوال نهایی می تواند به شکل مقابل باشد: « راهکارعملی شما برای سازماندهی و مبارزه با چنین رژیم سرکوبگری در داخل ، بویژه برای فعالانی که به هر دلیلی قصد عضویت در تشکیلاتی سیاسی را ندارند ، چیست؟ »

فراز هفتم – کالبد شکافی تجارب
میدانیم که ، از فردای روی کار آوردن رژیم، تمامی احزاب مخالف از چپ تا راست، تقریبا از تمامی شیوه های رایج مبارزه استفاده اما نتیجه دلخواه را بدست نیاورده اند.
نیم نگاهی به کارنامه احزاب و سازمانهائی همانند سازمان مجاهدین ، سازمان چریکهای فدائی ، حزب توده، رنجبران، راه کارگر و… جریانات حامی سلطنت همانند درفش کاویان، مشروطه خواهان ونیزاحزاب منتسب به ملل غیر فارس همانند کومله و دمکرات ،جیش العدل ونیز احزاب مسلح و یا غیر مسلح عرب احوازی نشان میدهد که ، هیچکدام در جذب مخاطب و به میدان کشاندن مردم آنچنان که انتظار داشتند موفق نبوده اند.
حرکت آزادیبخش ملی آزربایجان جنوبی نیز به جز چند مورد ، منجمله تجمع در قلعه بابک، قیام یک خرداد وهیجده آبان ، نتوانسته مردم را بعنوان عنصر اجتماعی موضوع مبارزات ملی ، در مقاطعی که مورد نیاز بوده به صحنه بکشاند.
حال آنکه اگر قادر به میدان کشاندن صدها هزارنفری مردم برای اعتراض به عدم آموزش زبان مادری «در روز بازگشائی مدارس» و یا غارت منابع طبیعی و … بودیم امروز موقعیت حرکت در فاز متعالی تری سیر میکرد.

فراز هشتم – آسیب شنانی عدم موفقیت
اما چرا حرکت توان به میدان کشاندن صدها هزار نفری مردم در زمان های خاص مورد نظر را ندارد؟ مگر خواستهای حرکت ملی با خواست اکثریت جامعه آزربایجانی همخوانی ندارد؟
طبیعی است که در جواب این پرسش می توان گفت ، به خاطر شرکت مردم در قلعه بابک، و نیز قیامهای خرداد و آبان ، امر اثبات شده ای است که که حرکت آزادیبخش ملی منطبق و برخواسته از اراده ملت بوده و بنظر میرسد که در این خصوص تشکیلاتهای منتسب به آن ، نتوانسته تاکتیکهائی متناسب با ماهیت رژیم به مردم ارائه نماید !
البته علاوه بر آن تشکیلاتها به خاطر نداشتن رویکرد مثبت در زمینه های ذیل نیز از تاثیرگذاری مورد انتظار در زمینه های مورد نظر خود ناتوان بوده اند:
– کم بها دادن به کادر سازی و آموزش در درون تشکیلاتها.
– کم بها دادن به عضو گیری مخفی داخل آزربایجان.
– کم کاری در جذب نیرو در خارج کشور.
– نداشتن امکان مالی در اکثر احزاب به خاطر پایبندی به استقلال فکری و مالی.
– مخالفت دولتهای استعماری با فروپاشی دولت نژادپرست.
– نداشتن مدیای مستقل و حرفه ای.
– نداشتن ارتباط وعضویت در سازمانها و نهادهای بین المللی. ( برای مثال حزب دمکرات کردستان به خاطر عضویتش با تمامی احزاب سوسیال دمکرات جهان در ارتباط بوده و هر ساله در کنگره سوسیال دمکراتهای جهان شرکت میکند.)
– و…

فراز نهم – راهکار پیشنهادی تشکیلات میللی یول
به باور ما در این شرایط و وضع موجود ، بهترین شکل سازماندهی که هم مقبولیت حقوقی و بین المللی داشته و هم دست رژیم را برای سرکوب بسته و در صورت مداخله با اعتراضات بین المللی رو در رو میشود، تشکیل و فعالیت در سازمانهای غیر دولتی و انجمنهای ثبت شده میباشد.
نگاهی گذرا به سایت وزارت کشور رژیم و اسامی و تعداد احزاب و سازمانهای ثبت شده نشان میدهد که ، بیش از دویست حزب و سازمان و انجمن سیاسی و صنفی توانسته مجوز رسمی فعالیت بگیرد !
خوب می دانیم که تجربه عملی اقدام برای ثبت «حزب سیاسی» هیچ وقت نتیجه نداده و این امر نشان میدهد که رژیم علیرغم تمام ادعاهایش ، تحمل فعالیت از نوع سیاسی را ندارد.
اما از آنجائیکه درخواست ثبت نهادهای غیر سیاسی کمتر می تواند مورد بهانه جویی واحدهای کنترل قرار بگیرد و در صورت مخالفت با ثبت آنها این امر میتواند منجر به عواقب حقوقی و سیاسی برای رژیم شود . با اطمینان خاطر می توان گفت که اساسنامه های صرفاً صنفی و بدون خواست سیاسی- ملی طبعاً شانس بیشتری برای ثبت و دریافت مجوز خواهند داشت.

حال فرض کنید که اگر برای نمونه بتوانیم انجمنهائی را بنام آزربایجان و یا حتی بنام شهرها و اماکن خاص به ثبت برسانیم ، همانند:
– انجمن پزشکان آزربایجان !
– انجمن فرهنگیان آزربایجان!
– انجمن مهندسان آزربایجان!
– انجمن نویسندگان و شاعران آزربایجان!
– انجمن تاریخدانان آزبایجان!
– انجمن کارگران آزربایجان!
– انجمن کشاورزان آزربایجان!
– انجمن زنان آزربایجان!
– انجمن هنرمندان آزربایجان!
– انجمن بازنشستان آزربایجان!
– انجمن اصناف آزربایجان!
– و….
وسپس با اساسنامه هائی کاملا صنفی به فعالیت بپردازیم، در آن صورت، هم به پراکندگی مردم پایان داده و همانند کشورهای مترقی شهروندانمان را در گروههای اجتماعی و… سازماندهی کرده و بهتر میتوانیم با اطلاع رسانی شبکه ای ! هم از حقوق شهروندی خود دفاع و هم روحیه جمعی و کار جمعی را فرابگیریم و هم هر صنف میتواند در پروسه فعالیتش ، کیفیت کاری و علم و تسلط به حرفه اش را بیاموزد.
ما با کمک چنین انجمنهایی متشکل و فراگیر و سازماندهی شده، می توانیم زمینه لازم برای ایجاد کشوری دمکراتیک با مردمی آشنا به حقوق شهروندی که ضامن اجرای عدالت باشد را فراهم نمائیم.

فراز دهم – نمونه سنجی تطبیقی
کنشگری در خصوص بازداشت اشخاص – فرض کنید x و یا y به ترتیب روزنامه نگار و کارگر میباشند که به دلیل دفاع از حقوق ملی دستگیر شده اند، و ما میخواهیم از آنها و حقوقشان در مجامع بین المللی دفاع و با جلب حمایت آنها به رژیم فشار وارد کنیم تا مجبور به آزادی آنها شود، طبعاً در این راستا:
– در گام اول ، تلاش خواهیم کرد تا آنها را در حد ممکن به تشکیلاتهای سیاسی منتسب ننمائیم که رژیم با بهانه قرار دادن آن نتواند محکومیتهای بیشتری را بر آنها تحمیل نماید .
چون با این کار آنها را از عناصری مخالف و مبارزینی حرفه ای بر علیه رژیم نژادپرست و ارتجاعی ، به افرادی منتقد و غیر سیاسی تقلیل داده و عملاً آنها را از لیست اولویت بندی افرادی که جانشان در خطر است خارج ساخته و به اولویتهای بعدی و یا به عبارتی غیرفوری تقلیل داده ایم که اینکار در عرصه مبارزاتی موفقیت شایان توجهی محسوب می گردد.
– در گام دوم ، تلاش خواهیم کرد تا با معرفی آنها به عنوان روزنامه نگار و یا کارگر در کنار دفاع از حقوق ملی بتوانیم از حقوق صنفی آنها نیز دفاع نمائیم .
ولی اگر آنها سیاسی و فردی حرفه ای در امر مبارزه نبوده و فاقد صفتی حقوقی داشته باشند ، در طی اجرای این مرحله با وجود تلاشهایمان نتیجه دلخواه را بدست نمی آوریم.
اگر این افراد قبلاً به ترتیب با جمع کردن تنی چند از روزنامه نگاران آزربایجان و تأسیس وثبت انجمنی صرفاً صنفی «انجمن روزنامه نگاران آزربایجان» با اساسنامه ای مورد قبول دیگر ارگانهای مشابهه بین المللی ، دست زده و سپس با درخواست عضویت در انجمن روزنامه نگاران جهان به جمع آنها می پیوستند و یا با تشکیل انجمنی برای نمونه تحت عنوان «انجمن دفاع از حقوق صنفی کارگران آزربایجان» به تأسیس و ثبت مجمع کارگران آزربایجانی پرداخته و سپس عضویت در سندیکای کارگران جهانی را میپذیرفتند ، در آن صورت دستگیری آنها با یک مکاتبه و یا تماس ساده ، با اعتراض روزنامه نگاران و سندیکاهای کارگری در سطح جهانی مواجهه و با فشار بر رژیم در خصوص آزادی آنها ، به همراه آن شناسائی حرکت نیز ابعادی جهانی بخود می گرفت.

کنشگری در قبال رخدادها و حوادث – زمانی که در اعتراض به توهینهای نژادپرستانه به ملت ، تاریخ ، فرهنگ و سرزمینمان خواهان فراخوان عمومی میشویم ، به دلیل آنکه اگر احزاب سیاسی چنین فراخوانی را بدهند ممکن است مردم شرکت کننده با اتهام زنی و سرکوب شدید رژیم رودررو گردند ، مثلاً در ارتباط با اجازه ندادن به والدین برای انتخاب نام فرزندان ، انجمن حقوقدانان آزربایجان با اتکاء به حقوق بشر و قوانین شناخته شده بین المللی که خود رژیم نیز جزو امضا کنندگان آن میباشد، می توانستند مردم را به حضور و اعتراض عمومی دعوت نماید.
و یا در ارتباط یا توهین صدا و سیما در سریال و فیلمها و یا تحریف تاریخ آزربایجان ، انجمن سینماگران ، هنرمندان ، یا انجمن تاریخ دانان آزربایجان و غیره هم می توانند فراخوان داده و همزمان با تماسی که با هم مسلکانشان در دیگر نقاط جهان می گیرند ، می توانند رساننده صدای مظلومیت ملتمان را به گوش جهانیان باشند.

فراز یازدهم – جمع بندی نهایی
به باور تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی (میللی یول) با این شیوه سازماندهی امن و عاری از حاشیه ، علاوه بر بستن دست رژیم برای سرکوب عریان فعالان ، میتوانیم به جذب تمامی اقشار مردم آزربایجان بپردازیم و با ارتقاء سطح مشارکتشان در به دست گیری حق تعیین سرنوشتشان و اطلاع رسانی ارگانیزه شده و پیوند دادن مؤثر خواستهای ملی و حقوقی و انسانی مان با فعالیتهای به روز سازمانهای غیر دولتی جهان و نهایتاً تاثیر گذاری بر افکار عمومی جهانیان ، بتوانیم سریعتر از آنچه در حال حاضر شاهدش هستیم ، به اهداف به حق و قانونی ملت خود برسیم .
کمیته مرکزی
تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی «میللی یول»
21 بهمن 1399
www.milliyol.org