سیستمهای امنیتی بر خلاف پلیس در برخورد با اعتراضات و حرکتهای اجتماعی و شکل گیری جریانهای رادیکال و… دستگیری و برخورد فیزیکی و حذف رقیبان را تنها زمانی انجام میدهد که دیگر شیوه های بکار گرفته شده بی پاسخ مانده باشد.
زیرا سیستم امنیتی موظف است تا :
۱-ابتدا زمینه های اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی را از بین ببرد.
۲-اگر زمینه های نارضایتی و اعتراضات اجتماعی غیر قابل کنترل گردید مانع از شکل گیری گروههائی گردد که قصد رهبری و هدایت آن را دارند.
۳-اگر نتوانست مانع از شکل گیری آن تشکلها گردد، در حد امکان به درون آن نفوذ و از درون مانع از کارآمدی و عملگرایی آن گردد.
۴-انشعابات متعدد، پخش شایعات و ترور شخصیتی رهبران و نیز وابسته نشان دادن آن از دیگر حربه های سیستمهای امنیتی است
۵-یکی دیگر از شکردهای سیستمهای امنیتی تربیت و بکار گیری افرادی است که بظاهر مخالف اما در جهت اهداف دولت حرکت میکنند. این کار با شخصیت سازیهای کاذب و مطرح کردن آنها در بین جنبش تا تشکیل احزاب و جریانهای موازی ادامه میابد
۶-خرید و بکار گیری روشنفکرنمایان ضعیف النفس جهت مبارزه با تئوریهای براندازی و اشاعه روشهای تسلیم طلبانه با پوششهایی همچون غیر قابل اجرابودن اهداف رادیکال و انقلابی ، عدم پذیرش آن از سوی مجامع بین المللی و از همه خنده دارتر مخالفت با جریانات و متدهای مبارزاتی آنها که برخواسته از خواست به حق مردم میباشد ، به بهانه، امکان دادن به رژیم جهت سرکوب حرکت ، انگار رژیم نه سالهاست که به قتل عام فیزیکی و فرهنگی دست زده و نه مخالف خواست توده ها است!
۷-و در نهایت با شکست تمامی تاکتیکها و توطئه هایش نوبت به نشان دادن چهره واقعی اش فرا میرسد.
می گویند برای از بین بردن یک ملت زبان اصلیترین وسیله ای است که با از میان برداشتن آن مرگ تدریجی آن نیزآغاز می شود، اما بدلیل طولانی و پر هزینه بودن آن جهت نیل به آن به عنوان استراتژی، دشمنان از تاکتیکهای متفاوتی بهره میگیرند که بی شک یکی از مهمترین آنها ، همچنان که در بند ۶ توضیح دادیم بکار گیری روشنفکرنمایان تربیت و خریداری شده جهت از بین بردن الگوهای مبارزاتی در تاریخ آن هاست.
آنها با تحریف تاریخ و تفسیر دگرگونه و گزینشی شده رخدادهای تاریخی و ترور شخصیتی قهرمانان و مبارزان ونیز احزاب و جریانهای تاثیرگذار سعی در ابتر کردن و جدائی نسل جدید از تاریخ و الگوهایشان میباشند، و اگر این الگوها افراد و جریانهای عملگرا باشند طبعا ابعاد هجمه و تخریب نیز بیشتر میگردد.
دشمن با تجارب ضد انقلابی خوب میداند که بیان آن از زبان خود و حامیانش تاثیر عکس دارد. به همین علت با بهره گیری از مزدوران تربیت شده و نفوذیهایش این حرکت ضد انسانی را هدایت میکند.
بی دلیل نیست که ظاهرا دو طیف به اصطلاح ناهمگون و متضاد یکی ، آنها را غیر ملی و ایرانگرا و کمونیست معرفی و طیف دیگر در یک هماهنگی کامل به دلیل ایرانگرائی و کمونیست بودن بر آنها تاخته و همچون دشمنان آزربایجان معرفی میکنند.
علت این حملات و قصد فاصله انداختن بین فعالان و بویژه جوانان با الگوهای تاریخی ترس رژیم از بکار گیری متدهای مبارزاتی آنهاست ، زیرا تمامی این قهرمانان با وجود فاصله زمانی و تفاوتهای ایدئولوژیکیشان در قاطعیت و تسلیم ناپذیری واستفاده از حق دفاع مشروع وجهه اشتراک دارند . و رژیم و اپوزیسیونهای رنگارنگش خوب میدانند که انتخاب این متد مبارزاتی و هماهنگی با دیگر ملل بپا خواسته یعنی پایان پروژه فارس سازی و آسیمیلاسیون ملل غیر فارس. (۱)
آری عناصر نفوذی و جریانها و شخصیتهای تربیت شده بویژه در دروانی که ناقوس مرگ رژیم به صدا در آمده و نارضایتیهای اجتماعی حتی به درون مزدوران خود رژیم نیز سرایت کرده همانند نوازندگان با سازهای متفاوت و صداهای ناهمگون با هدایت رهبر ارکستر به نواختن نغمه هایی میپردازند که در هماهنگی کامل با دیگر جریانات سازشکار و ایرانگرا قرار دارد .و آن حفظ تمامیت ارضی زندانی بنام ایران به هر بهای ممکن .حتی لو رفتن مامورانی که سالها جهت نفوذ به درون حرکت از آنان بعنوان احزاب و روشنفکران حرکت حمایت مالی وفکری کرده و جهت لو نرفتنشان از تمامی امکاناتشان سود می جستند.
اما فراموش کردند که فرزندان آناتومروس و بابک و ستار و پیشه وری و صمد بهرنگی ها نیز با درس آموزی و تجروبه اندوزی تا پای جان تا رهائی کامل ملتشان از اشغال و رسیدن به آزادی از پای ننشسته و مانع از موفقیت طرحهای ضد ملی آنان و افشای چهره واقعیشان میگردند.
بی تردید آینده متعلق به ماست !
زنده باد مبارزه رهائی بخش ملت ترک آزربایجان!
زنده باد اتحاد عمل مبارزاتی ملل تحت ستم!
۱)نیم نگاهی به لیست قهرمانانی که از هر سو مورد هجمه وهجوم قرار گرفته اند خود گویای این واقعیت میباشد.
بابک، ستارحان، خیابانی، پیشه وری و صمد بهرنگی و…همگی با وجود تفاوتهای زمانی و ایدئولوژیکی در یک خط مشترکند و آن مبارزه عملی با استبداد.