اسپانسوری جنبش
بیانیه تحلیلی پیرامون انتظارات اسپانسوری سازمانهای سیاسی از قدرت های جهانی و دولتهای خارجی و راهکارهای پیشنهادی تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی
2020 – 1399
اسپانسوری جنبش
مجموعه آمال و آرزوهای انسانها چیست؟ انسانها بالفطره آسایش طلب هستند و تغییرات را دوست ندارند. تنوع طلب می توانند باشند ولی ریسک کردن را زیاد دوست ندارند. با درد کشیدن اصلاً میانه خوبی ندارند ولی در کسب مهارتهای سالم و تندرست بودن هم کاهل هستند . از گردش و تفریح خوششان می آید ولی امنیت و آرامش زادگاه خود را به هر چیزی ترجیح می دهند. از تأثیرگذاری خشنود می شوند ولی دوست ندارند مسئولیت پذیر باشند.
انسان معمولی با چیزهای معمولی دلخوش می شود و ابراز رضایت می کند ولی با گذر زمان و تدبر در وقایع پیرامون خویش می فهمد که چیزهای مورد پسند و علاقه او عمر و دوام کافی ندارند و از پی هر فرازی فرودی سهمگین در انتظار اوست. جنگ و مبارزه با مصائب و مشکلاتی که می تواند سلامت ، رفاه ، آرامش و کامیابی او را به خطر بیاندازند، به آگاهی و شناخت و مهارت و هنرهایی محتاج است که تحصیل جمیع آنها در استطاعت همه نیست. عقل مبتنی بر فایده مندی آنها را به یافتن طرق آسانتری تشویق می کند. متعاقب آن اجاره خدمت دیگران یعنی کمک گرفتن از انسانهایی که در کار ویژه ای مهارت ممتازی دارند ، یکی از اولین تأسیساتی است که وارد روابط اجتماعی می شود. این تأسیس تقریباً همزمان با ابداع آن مورد سوء استفاده نیز واقع شده و به کمک آن قواعد اجتماعی مبتنی بر استثمار و بهره کشی و بردگی پای گرفت !
متأسفانه انسانها نتوانستند از آنچه که ابداع کرده بودند درست استفاده کنند و همزمان با برخورداری از امکانات بیشتر هزینه های بیشتر و بیشتری را مجبوراً پرداخت می کردند . چوپانی که برای چرانیدن تمام گوسفندان دهکده اجیر می شد به مرور زمان بخاطر ارتباطات روزانه ای که با اکثر اهالی داشت ، در تقسیم آب کشاورزی قریه نیز مداخله می کرد و قوروقچی روستا به همان دلایل در خصوص شایستگی جوانان روستا ، فرد مورد اعتمادی می شد و رفته رفته رفتارهای اجتماعی و حقوق مرتبط با آنها توسط افراد صاحب نفوذ و متبحر جامعه ارزشگذاری می شد و ترجیح های شخصی دیگر چندان که باید آزاد و بسیط نبودند و بعنوان ما به ازاء این محدودیت های مورد قبول، مفاهیم عام الشمول تری فراتر از افراد و اشخاص در جوامع شکل گرفتند که هویت انسانی بشر را شکل دادند. ارزشهای جدید هر چند آثار و جلوه های مادی هم داشتند ولی فی حد ذاته مفاهیمی ذهنی و تجریدی و بی نهایت مهم اما متغییر در طول زمان بودند و هستند. خانواده ، ملت ، فرهنگ ، تمدن ، پرچم ، وطن ، کشور و … از این زمره اند.
در فرایند چنین تکاملی که همواره در جوامع انسانی رخ می دهد ما شدیداً باید نصایح اندیشمندانی چون برنارد شاو را بخاطر داشته باشیم که می گوید: «مراقب باشید چیزهائی را که دوست دارید بدست آورید، وگرنه ناچار خواهید بود چیزهائی را که بدست آورده اید دوست داشته باشید!»
در عصر کنونی نیز ، استعمارگران از یک سو با حمایت همه جانبه از دولتهای دست نشانده و احزاب و شخصیتهای وابسته تلاش میکنند تا نقایص خود را رفع و همزمان با آن ، شکست ناپذیری سیستمشان را از طریق سرکوب و جا انداختن بحثهای مثلاً علمی در اثبات قدر قدرتی حاکمان و ضعف مطلق ملتها به یک تفکر و فرهنگ تبدیل سازند و از دیگر سو تلاش میکنند تا راههای دیگری را که علیرغم متفاوت بودن ، باز هم متضمن تأمین منافع خود آنهاست ، و خودشان طراحی کرده اند، به عنوان تنها راه رهائی و مسیری کم هزینه به مخالفان رژیم موجود بباورانند .
متأسفانه برخی از نیروهای فعال سیاسی نیز از موضع دلسوزی و… اما عامدانه و از سر قصد ، تلاش میکنند تا رهائی ملتمان از سلطه اشغالگران را آنچنان دست نیافتنی نشان دهند تا مجبورگردیم آلترناتیوهای پیشنهادی و تحمیلی استعمارگران و نوچه هایشان را بپذیریم!؟
یکی از این ترفندها، مقبول و مشروع دانستن دریافت کمک از استعمارگران و مزدوران حلقه بگوش منطقه ای آنها همچون حکمرانان عربستان سعودی و امارات میباشد! آنها چنین توجیه می کنند که بلحاظ ضعف و یا قطع ارتباط سازمانهای سیاسی با منابع داخلی، ما با کمک دلارهای تزریقی آنها و دریافت دیگر امکانات رسانه ای همانند تلویزیون و… می توانیم به سازماندهی نیرو و تبلیغ پرداخته و با سرنگونی رژیم ارتجاعی- فاشیستی جمهوری اسلامی به اهداف ملی مردم دربند خود برسیم!
ولی مع الاسف این افراد و سازمانها نمی خواهند دقت کنند که این کار به چه قیمت و بهایی تمام خواهد شد!؟ آنها یا خود را به بی خیالی می زنند و یا حتی بعضا اصل موضوع را انکار می کنند ، وقتی که فقط چند فقره از این مصیبت ها را تیتر وار قرائت می کنیم!
– پس کشیدن و نفی خواست استقلال سیاسی!؟
– سکوت و حتی نفی اراضی تاریخی آزربایجان!؟
– قبول شروط استعماری اربابان قدرت!؟
– پذیرش مجدد هژمونی غالب پان فارسیسم!؟
– تن دادن به تشکیل دولت دست نشانده کردی و چشم پوشی بر توسعه طلبی آشکار آنها در حوزه جغرافیای تاریخی آزربایجان و نهایتاً تأئید اشغال مناطق و بخشهایی از آزربایجان جنوبی توسط کردها !
انتظار داریم اهل سیاست از مخاطب شدن با الفاظ و عبارات مبرهن و عالمانه سیاسی ناشکیبایی نکنند بلکه بالعکس تدبر در رفتار خود کنند. یعنی هوچیگرانه ما را به توهین کردن متهم نکنند بلکه نادان و خائن نبودن خود را ثابت کنند کافی است ، خصوصاً وقتی به این جمله چرچیل می رسیم که با صراحت می گوید: «برای تسلط بر یک ملت، اقلیتی خائن و اکثریتی نادان لازم است!»
بی خود نیست که این شخص بعنوان یکی از اصلی ترین سیاستمداران وقت دولت استعماری انگلیس ، موفقیت در استعمار ملتها را منوط به تحقق دو فاکتور مذکور دانسته است ؛ اقلیت خائن (به اصطلاح روشنفکران و سیاستمداران کشور مستعمره) و اکثریتی نادان ! ( ملتی که توسط به اصلاح روشنفکران خائن بی اطلاع نگه داشته شده)
ما شاهد هستیم که ، متأسفانه ، عده ای با پولهای نامشروع دریافتی از قدرتهای سلطه گر و حاکمان وابسته آنها در منطقه ، آنچنان سرو صدا راه انداخته و باعث خفگی صدای حق طلبان شده اند که انگار همراهی و قبول شروط استعمارگران و قبول اسارت در زندانی بنام ایران حرکتی عقلانی، سیاسی و کم هزینه بوده و استقلال خواهی به دلیل مخالفت اربابان قدرت غیر ممکن میباشد ؟ و رذیلانه به هر کسی توصیه می کنند که «به هرآنچه بدست شما میدهند دلخوش باشید و دوستش بدارید !»
در ادامه موضوع ، به صورت خیلی فشرده به سیاستهای دولتهایی میپردازیم که برخی خوش باوران با استناد به سوابق شکل گیری رژیم های گذشته ، معتقدند که می توانند با کمک و همراهی آن دولت ها به قدرت برسند و حقوق ملی ملت تورک آزربایجان جنوبی را احیاء نمایند ، غافل از آنکه بر سر کار آوردن پهلوی و جمهوری اسلامی نیز خود پروژه استراتژیکی قدرتهای سلطه گر جهانی بوده و امروز نیز، در صدد اجرائی کردن مرحله دیگری از پروژه پان فارسیزیم اما در ورژنی نو هستند که در صورت موفقت آن ، این بار جهان تورک و بویژه آزربایجان جنوبی در معرض نابودی کامل قرار گرفته و آزربایجان شمالی نیز یقیناً آینده ای مبهم و تأسف بار خواهد داشت. چرا که ما به خوبی می دانیم ؛ در پشت پرده تشکیل دولت دست ساز کردی ، همکاری کامل و استراتژیکی آنها با ارمنستان جعلی و اشغالگر ، فارسهای اشغالگر و … قرار دارد.
ایالات متحده امریکا
الف- جمهوریخواهان:
عده ای بر این باور رسیده اند که با کمک جمهوریخواهان ، با رهبری و نمایندگی دونالد ترامپ که گویا مخالف سرسخت رژیم جمهوری اسلامی است !؟ میتوانند در فردای پیروزی و سقوط رژیم به دلیل مشارکت در سرنگونی رژیم به برخی از حقوق ملی برسند !
اما این دوستان چند نکته را به عمد از نظر و دید ملت تورک آزربایجان مخفی میکنند:
– امروزه بر هر محقق بی طرفی روشن است که چرا خمینی و دارو دسته اش انتخاب شده و بر انقلاب ملت های تحت ستم ساکن در این جغرافیا تحمیل گردید. ( غرب متوجه شده بود دولت دست نشانده اش توسط انقلاب مردم در حال فرو پاشی است، به همین علت در جهت تغییر مسیر انقلاب تلاش کرد تا با به صحنه آوردن مرتجعی بنام خمینی و دار و دسته اش، رهبری و اهداف حرکت ضد نژادپرستانه و عدالت خواهانه را منحرف و بنام انقلاب اسلامی ! پروژه استراتژیکی خود را در شکلی دیگر ادامه دهد .)
در غیر اسلامی بودن این نظام کافی است به سخنان خمینی در خصوص چگونگی سوء استفاده از فرامین دینی با هدف حاکمیت گری دقت کنید. او به صراحت دین را ملعبه ای در راستای قدرت گیری و استمرار یافتن آن می داند و صریحاً می گوید ؛ بنا به مصالح حاکمیت و نظام ؛ حتی عبادات و فرائض را باید تعطیل کرد و جاسوسی و ترک نماز و شرب خمر را عین وظیفه خدمت کنندگان به نظام تلقی می کند!؟
– اگر بی غرضانه به رخدادهای ۴۱ ساله نگاه و علت العلل قدرت گیری و توسعه طلبی جمهوری اسلامی را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که دول غربی و خصوصاً برخی جناحهای سیاسی امریکا نه تنها همیشه با آغوش باز برای رژیم این فرصت را می شناسند که با آنها و در کنار آنها باشد!؟ بلکه با از میان برداشتن رهبران کاریزماتیک و قدرتمند عرب ( صدام، قذافی ، عرفات ، صدر و… )، عملاً طی پروسه ای چهل ساله ، راه را برای مداخله و تأثیر گذاری رژیم در سیاست کشورهای منطقه از عراق تا یمن و … باز کردند، و طبیعی است که این مداخلات بیشترین سود را عاید دولتهای استعماری می سازد تا در سایه تردیدهای امنیتی و منازعات بیهوده نظامی- سیاسی ، آنها راحت تر به غارت و چپاول ثروت ملتهای منطقه بپردازند.
– در حالی که یکی از پروتکلهای رسمی نانوشته و غیر قابل انکار حرکت آزادیبخش ملی آزربایجان جنوبی ، اعلان ماهیت تروریستی سازمانهای سیاسی- نظامی کوردی و تضاد راهبردی تشکیل دولتی کوردی در خاک آزربایجان با منافع و پرنسیب های والای ملت تورک می باشد ، سیاستمداران و رهبران جمهوریخواه ایالات متحده امریکا در هر فرصتی صراحتاً و رسماً حمایت خود را از تشکیل دولت تماماً دست نشانده از احزاب تروریست کردی اعلان و راه را برای ادعاهای ارضی کردها و اشغال اراضی اعراب و بویژه تورکان آزربایجان باز کرده اند .
– حمایت مالی و تسلیحاتی و لجستیکی کوردها از ناحیه امریکا در دوره حاکمیت جمهوریخواهان و بویژه بوش پدر و پسر و ترامپ ، به قدری بارز و آشکار است که نیازی به ارائه ادله نداشته و برهر کسی که حتی به صورت سطحی اخبار منطقه را دنبال نماید مسجل است.
حال با توجه به توضیحات مختصری که داده شد، بایستی از این افراد پرسید که ؛ آیا با شرکت در ائتلاف های رنگارنگ پیشنهادی امریکایی ها با حفظ هژمونی نژادپرستان آریا پندار و احزاب تروریست توسعه طلب ، میتواند سودی هر چند اندک عاید حرکت آزادیبخش ملی آزربایجان جنوبی گردد !؟
به باور ما این نوع طرز نگرش مشتاقان به مشارکت در طرح های همکاری با شونیست های فارسی و توسعه طلبان ارضی کوردی ، مشروعیت دادن به اشغال اراضی تاریخی آزربایجان و استمرار اسارت ملتمان بوده و ادامه همان خیانت و یا نادانی پیشینیانمان میباشد که فریب وعده های دولتهای استعماری را خوردند!
ب- دموکراتها:
جو بایدن کاندیدای حزب دموکرات ، شخصاً و عملاً خود را حامی پروژه تشکیل دولت کردی دانسته و معتقد است که ؛ همچنانکه بعد از جنگ جهانی اول طبق استراتژی استعماریشان دولت دست نشانده ارمنستان جعلی را بنا نهاده و بعد از جنگ جهانی دوم دولت اسرائیل را برای پیشبرد اهدافشان برپاساختند ، حالا نیز نوبت ساختن دولتی کاملاً مطیع برای احزاب تروریست کردی فرا رسیده تا با هماهنگی با همدیگر بتوانند منافع استعمارگران را به بهای جنگ و ویرانی منطقه تامین نمایند.
حال کدامین وطن پرست تورک آزربایجانی، به صرف اینکه بایدن قصد دارد سیاستهای سختگیرانه ای بر علیه رژیم اعمال نماید که احتمالا منجر به سرنگونی آن میگردد!؟ از موفقیت این شخص و حزب دموکرات خوشنود میشود ؟ براستی مگر سیاست دمکراتها در حمایت از تفکر نژادپرستان آریا پندار و نیز احزاب تروریست کردی را فراموش کرده ایم که بار دیگر با شرکت در پروژه ای ضد تورکی عملاً در نابودی ملتمان سهیم گردیم!
مگر احزاب و سازمانهای سیاسی امریکا ، مثل بعضی از احزاب شبه سیاسی منسوب به آزربایجان جنوبی هستند که، اگر اغراق نشود به صورت روزانه تحت تأثیر اخبار و یا وظائفی که دارند! و یا محض خوشایند فلان طیف و یا فلان کشور و غیره ، نه تنها مناسبات و مواضع روزانه بلکه راهکارهای تاکتیکی و حتی اهداف استراتژیک اعلامی خود را اصلاح و حتی موضعی کاملا متفاوت گرفته و خیلی راحت، یک روز استقلال طلب می شوند و یک روز فقط زبان مادری را هدف خود می دانند و یک روز ژست فدرالیستی می گیرند و روز بعد هم خواهان تشکیل امپراتوری بزرگ تورک در جغرافیای ملل تحت ستم و حتی فراتر از مرزهای شناخته شده استاتوس سیاسی کنونی می شوند!؟ و این دور بی سکون هیچ وقت متوقف هم نمی شود!
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا بویژه کشورهای فرانسه و آلمان سالهاست که اصلی ترین حامیان رژیم نژادپرست جمهوری اسلامی از یک سو و از دیگر سو، بزرگترین حامی و مأمن تروریستهای کردی است.
فرانسه عملاً با دعوت از سرکرده های ی پ گ و دیدار رئیس جمهور با آنها در کاخ الیزه و سفر مستقیم وزیر خارجه اش به اربیل و سفر هیئت رسمی نمایندگان مجلس فرانسه و شهرداران دو شهر فرانسه به قره باغ و شمال سوریه ، نشان داد که در چه سطحی با تروریستها در ارتباط میباشد. حتی در دهه هشتاد لباس کردی پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران توسط موسسات تحت مدیریت همسر میتران رئیس جمهور وقت فرانسه در پاریس دوخته و به منطقه فرستاده می شد!؟
ما فراموش نکرده ایم که آلمان با در اختیار قرار دادن کمپ های آموزش نظامی به پ ک ک و اعزامشان به قندیل و داخل ترکیه ، عملاً طرف تروریستها را گرفته و به عنوان مرکز کادر سازی (نظامی و سیاسی) و تامین مالی این تروریستها عمل می کند ! کمک نظامی و سیاسی دیگر کشورهای اروپائی مانند دانمارک و اتریش و… نیز کاملا آشکار و غیر قابل کتمان میباشد.
روسیه
هرچند اپوزیسیون رژیم و برخی احزاب آزربایجانی به دلیل اختلاف بر سر استعمار ملتها بین غرب و روسیه ، و قبول برتری و آقائی غرب ، فعلاً با این کشورارتباطی جدی نداشته و حتی خود را مؤظف به مخالف نشان دادن با آن دولت میدانند!؟ اما بخوبی متوجه هستند که این کشور از حامیان و آفرینندگان احزاب مزدور و تروریست کردی بوده و سران روسیه امروز نیز همراه با غرب در یک پروژه مشترک ، از تشکیل دولت دست نشانده کردی حمایت کرده و علناً نیز با دعوت از رهبران آنها به کرملین و تماس در سطح وزیر خارجه و در مقاطعی با افتتاح و اختصاص دفاتری برای آنها ، اهداف اصلی خود را به صریحترین شکل ممکن بیان میکنند.
متاسفأنه اقلیتی خوش باور هم ، از درگیری ظاهری و جنگ زرگری بین رژیم و غرب و رژیم با احزاب تروریست کردی! فریب خورده و از جمهوری اسلامی و سیاست نزدیکیش به روسیه وچین ، تحت عنوان مبارزه با توسعه طلبی کردی و مقابله با هژمونی طلبی آریا پنداران دفاع میکنند. غافل از آنکه:
– روسیه در یک پروژه استراتژیکی مشترک با غرب و با براه انداختن جنگ و اشغال مناطقی عمدتاً تورک نشین در دوره قاجار باعث شد تا تورکان در زندانی بنام ایران اکثریت مطلق بودن خود را از دست داده و سپس با شکل دادن به نارضایتی های مردم از وضعیت اقتصادی و… که خود نتیجه جنگهای تحمیلی و طرح ریزی شده از سوی آنها بود، زمینه را برای تغییر سیستم آماده و سپس با حمایت و تبلیغ از یک مزدور آموزش دیده شده در سیستم قزاق روس و زیر نظر جاسوس کارگشته انگلیسی ، رضا قلدر را بر اریکه قدرت بنشانند تا از طریق وی به اهداف ضد تورکی خود برسند!
– روسها علاوه بر این سابقه تشکیل دولت جعلی ارمنستان در اراضی تاریخی آزربایجان ، کشتار مردم بی دفاع آزربایجان شمالی و… را نیز در کارنامه ننگین خود دارند و همین عوامل باعث شده تا ما بتوانیم خیلی منطقی روسیه را نیز در صدر دشمنان ملت تورک قرار دهیم.
چین
کشور چین در برخورد با تورکان اویغور ماهیت ضد تورکی خود را نشان داده و ثابت کرده که در برخورد با ما هیچ دست کمی از دیگر استعمارگران ندارد.
حتی اگر غیر از این هم بود ، این دولت غیر دمکراتیک و فاشیست با حمایت همه جانبه اش از دولت اشغالگر جمهوری اسلامی عملاً احتمال نزدیکی مخالفان رژیم به آن دولت را از بین برده است . البته به جز تعدادی متوهم که هنوز روسیه و چین را نمایندگان سیستم کمونیستی میدانند (حتی اگر آنان خودشان رسماً پایان پروسه کمونیزم را اعلام نموده باشند، اینها قبول نخواهند کرد!) خوشبختانه تا کنون تمایلی به همسویی و همداستانی با این کشور از سوی احزاب سیاسی آزربایجان جنوبی دیده نشده است! و در آینده نزدیک هم چنین احتمالی از حیث پتانسیل های موجود در طرفین متصور نیست.
حاکمان عرب !
با مطالعه فلسفه پیدایش دولت پادشاهی عربستان سعودی و امارات متحده عربی و دقت نظر در عملکرد آنها از لحظه پیدایش تا به امروز، روشن میگردد که حکمرانان مستبد و مرتجع و تا بن استخوان وابسته این کشورهای عربی ، از یک سو در صدد اجرا کردن سیاستهای دیکته شده توسط اربابانشان میباشند و از دیگر سو با دلارهای نفتی که در اصل متعلق به ملتشان میباشد در صدد تبدیل شدن به قدرتی منطقه ای میباشند. (ادعای رهبری جهان اسلام! همانند رژیم ضد اسلامی ملایان!)
ما نه از منظر سیاست عرفی یک استاتوس سیاسی ایستا و شناسایی شده در عرصه بین الملل و همعرض با دیگران بازیکنان فعال در عرصه سیاست بین المللی، بلکه از منظر سیاست مبتنی بر مبارزه ملی و پرنسیب های اصیل اخلاقی و انسانی در راستای احقاق حقوق ملت و تأمین و حفظ منافع یک ملت استعمارزده و استحمار شده به وسیله قدرتهای سلطه جهانی با مشارکت و همدستی دکانداران دینی و مذهبی ؛ در یک کلام باید بگوییم که ؛ اعتماد به چنین حکمرانانی که حتی به برادران عرب خود خیانت های بی شماری را روا داشته و باعث اشغال و ویرانی کشورهایشان شدند ، ساده لوحی و حماقت میباشد. اما بعد از شناخت سیاستهای موازی و شانه به شانه آنها با سلطه گران جهانی ، در قبال دیگر ملل منطقه و حمایت خاص و همه جانبه و بی قید و شرط از احزاب تروریست کردی از یک سو و دشمنی آشکار با تورکان از سویی دیگر؛ واژه حماقت کافی نبوده و خیانت و وطن فروشی بیشتر برازنده چنین افراد و جریاناتی میباشد.
در اینجا برخی از فاکتهایی که بر همگان آشکار شده است را مختصر و لیست گونه می آوریم تا نشان دهیم که همکاری و دریافت کمک از چنین کسانی چه نتایج فاجعه باری برای ملت تورک و خصوصاً آزربایجان به ارمغان خواهد داشت ؟
– روزنامه السفیر لبنان ؛ به نقل از منابع نزدیک به پ ک ک گزارش کرده است که ، عربستان سعودی به کردها پیشنهاد ویژه حمایت مالی داده است .
– کمک به کومله و حزب دمکرات هردو جناح از طریق سفارتش در عراق!
– کمک به حزب کمونیست ایران!
– کمک به شورای دمکراسی خواهان با میانجیکری عبدالله مهتدی از طریق کنسولگری عربستان در اربیل.
– کریستوف جفرلوت : گزارش می نماید ؛ سعودیها از گروههای مستقر در پاکستان مانند «لشکر طیبه» و «شبکه حقانی» حمایت مالی میکنند! (سایت ویکی لیکس با افشای اسنادی درستی این ادعا را ثابت کرد.)
– ثامر السهبان مشاور یکی از وزرای عربستان طی سفری که با ویلیام روباک به مناطق تحت اشغال پ ک ک در سوریه داشته در دیدار با سران عشایر عرب از آنها خواسته تا از تروریستهای ی پ گ (پ ک ک) حمایت کنند.
– بر اساس اطلاعاتی که روزنامه های تورکیه به نقل از منابع آگاه منتشر کرده اند ؛ حکمرانان سعودی و امارات یک میلیارد دلار به پ ک ک جهت مبارزه با تورکیه و اشغال شمال سوریه کمک کرده اند!
– روزنامه سؤزجو تورکیه گزارش داده است ؛ امریکا از عربستان بابت هزینه ماندن در سوریه و کمک نظامی و سیاسی از پ ک ک چهار میلیارد دلار خواسته است !
– کمک ۳۰۰ میلیون دلاری سعودی به رضا پهلوی !
– پرداخت هزینه های تأسیس و اداره تلویزیون ایران ناسیونال جهت ترویج تفکرات نژادپرستانه آریائی و حمایت از تروریستهای کردی!
– حمایت مالی علنی سعودی از سازمان مجاهدین خلق!
حال بایستی از افرادی که به هر تقدیر و بهانه ای سعی می نمایند تا ارتباط و دریافت کمک مالی و… از چنین دولتهای وابسته را توجیه نمایند ، دولتهایی که اقداماتشان اعم از گذشته و حال ، به عینه با هدفی کاملا ضد تورکی عجین شده است! بپرسیم که : این ارتباط و تمنا ها چه نامی جز ضربه زدن به منافع ملی تورکان میتواند داشته باشد؟
منطق کلامی آلبرت انشتین ، منطق فکری عبث این تکاپو کنندکان در چنین مسیر غلط را به شکافت محتومی سوق می دهد ، وقتی که می گوید: «ما نمیتوانیم مشکلاتمان را با همان طرز فکری که آنها را بوجود آورده حل کنیم!»
به باور ما حق گرفتنی است و استقلال حق طبیعی و ذاتی هر ملتی است و هیچ قدرتی اختیار و توان مقابله با این خواست و اراده را ندارد. و می دانیم ؛ جمیع این دولتها هرچند به خاطر حفظ منافع خود و به خاطر مشکلات مشابهی که از این نوع دارند! با استقلال برخی ملتها مخالفند ، اما اراده خلل ناپذیر ملتها و مبارزه تا پای جان ، همواره باعث عقب گرد و تن دادن استعمارگران درطول تاریخ شده است . نیم نگاهی به مبارزات ملتهائی که برای رهائی جنگیده اند ، نشان میدهد که بازنده نهائی نه ملتهای مبارز ، بلکه دولتهای اشغالگر و حامیانشان بوده اند.
البته طبیعی است که دیپلماسی و مذاکره جزو لاینفک مبارزه میباشد اما بدون حمایت مردم و پیشبرد مبارزه رهائی بخش هر گونه مذاکره و بویژه دریافت کمک مالی و غیره از دولتهائی که خود پیدا و پنهان آفریننده اشغالگر و حامی آن میباشند ، نه تنها نتیجه ای ببارنمی آورد بلکه باعث انحراف، انشقاق و شکست حرکت نیز می شود.
«تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی » (میللی یول) معتقد است ؛ ساختار فکری و مکانیسم های اجرایی مورد استفاده در فرآیند یک مبارزه آزادیخواهانه و ضد اشغالگری ، نه بر اساس الگوهای پیشنهاد و طراحی شده از ناحیه طرفهای دارای پیشینه استعماری و اشغالگری و دولتهای خدوم آنها ! بلکه الزاماً بایستی بر اساس الگوهای بومی وفرهنگ ملی همان ملت ها ابداع و یا طراحی شوند.
بی تردید جنبش های سیاسی آزادیخواه و ضد استعمار و اشغالگری با توسل به منابعی مالی و مادی باید در روند مبارزات، اعم از فعالیت های آگاهی بخش و یا تبلیغاتی و رسانه ای و یا برنامه ریزی و اجرای فعالیت های مؤثر میدانی و حتی عملیاتی حسب نیاز و ضرورت های موضوع ؛ تسهیلات لازمه را بعمل آورند و این منابع قطعاً باید در بطن جامعه تحت اشغال و طیف های مختلف مرتبط با آن تعریف و شناسایی ، تحصیل و مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد.
نمونه راهکارهای پیشنهادی جایگزین
موازی با فعالیت های بیداری بخشی به توده های مردم که اصلی ترین عناصر و بازیگران برای استارت اقدامات عملی و بسط مبارزات هستند ، رویکرد حمایتی مستقیم و غیر مستقیم مالی از حرکت آزادیبخش ملی و اقدامات بازدارنده بعنوان یک وظیفه ملی تبیین گردد:
مستقیم) ارتباط گیری و شناسائی امن عوامل تشکیلاتها و احزاب سیاسی و تزریق و ارسال مخفی مستمر یا اتفاقی هدایای نقدی و جنسی خود به آنها.
غیر مستقیم) همکاری در تأمین و جمع آوری هزینه فعالیتهایی که حسب راهکارها و پیشنهادهای سازمانهای سیاسی برای تقویت زیر ساخت جنبش ضروری اعلام شده است. برای نمونه تأمین هزینه های مربوط به نشر اعلامیه و جزوات و کتابهای ارائه شده و هزینه های مربوط به تهیه و پخش پلاکارد و تهیه و توزیع آب و غذا در بین عوامل میدانی اعتراضات و گردهمایی ها و تهیه وسایل ایاب و ذهاب و اماکن لازم برای استراحت و مخفی نمودن افراد تحت تعقیب .
اقدامات بازدارنده) توسل به رفتارهایی که توان مالی رژیم را مورد لطمه قرار می دهند و از نظر امنیتی-قضایی نیز هیچ مشکلی برای اشخاص ایجاد نمی کنند ، مانند:
1- بایکوت مؤسسات مالی – اعتباری و بانکهای رژیم و بویژه بانک پارسیان ( مطمئناً رژیم واربابانش با دیدن افت شدید سپرده های مردم بویژه در بانک ها مجبور به عقب نشینی هستند).
2- پرهیز از ارتکاب تخلفات رانندگی ، که از یک سو موجبات حفظ سلامت و امنیت جانی بیشتر شهروندان شده و از تحمیل هزینه های مالی ناشی از تصادفات و سوانح بر اشخاص جلوگیری و از دیگر سو مانع از درآمدزایی برای دولت و تقویت مالی رژیم از طریق وصول جرایم مربوطه می گردد.
3- بایکوت فروشگاههای زنجیره ای بزرگ مانند کوروش و … که با اسامی و سمبل های مشخص فرهنگی در خدمت اهداف آسیمیلاسیون و ضد تورکی رژیم هستند .
4- بایکوت اجناسی که توسط تروریستهای کردی و از طریق قاچاق وارد شده و یکی از اصلی ترین راههای تأمین مالی برای گروههای توسعه طلب کردی است.
5- بایکوت خرید اجناس و کالاها و خودروهای تولیدی کشورهای استعماری بویژه فرانسه .
6- بایکوت خرید ماشین آلات و خودروهای در انحصار تولید شرکتها و عوامل وابسته به رژیم همانند پراید، سمند و غیره.
7- تفهیم هواداران و اعضاء محلی تشکیلاتها و احزاب به درک صحیح از پرنسیب ها و اصول مبارزاتی و روابط تشکیلاتی و مشارکت حرفه ای در تقویت احزاب و تشکیلاتهای مورد حمایت و تأئید خود ، از طریق پرداخت منظم حق عضویت و هدایای اتفاقی به جای توقعات منفعت طلبانه و طلبکارانه صرف از آنها.
8- ارتباط گیری ملموس و غیر ملموس توسط عوامل حرفه ای و آموزش دیده ، با تجار و صاحبان حرف و مشاغل و سرمایه و صنعت و کار و مجاب نمودن آنها به هر طریق ممکن ، در قبول مسئولیت ملی خود با حمایت و ساپورت مالی احزاب و تشکیلاتهای مورد نظر خویش به صورت مخفی و توجیه طرق همکاری و ساپورتهای مالی مستقیم و یا غیر مستقیم ؛ با اجرای مکانیسم هایی قانونی و خاص که مثلاً بخشی از هزینه های مالیاتی را به جای پرداخت به خزانه دولت که موجبات فربه تر شدن دستگاه سرکوب حاکمیت می گردد، روانه بنگاههای عمومی مردم نهاد متصل با حرکت آزادیبخش ملی نمایند تا حسب توصیه های مبارزاتی توسط آنها در موارد لازم و بسترهای در نظر گرفته شده هزینه گردد.
طبعاً با سازماندهی تشکیلات های مبارز و جذب افراد ملت و هدایت آنان در صفوف قیامهای مردمی و نشان دادن عزم راسخ ملت ها، دولتهای ثالث هم مجبور به عقب نشینی شده و با متوقف کردن بخشی از حمایت هایشان از رژیم های اشغالگر و استعمارگر مزدور، خواهان مذاکره بین طرفین میگردند که تنها در آن صورت میتوان ، البته با رعایت شئونات لازم مبارزاتی با آنها به مذاکره پرداخت تا تغییر رویه داده و دست از حمایت مزدورانشان برداشته و از دولت آتی مستقل آزربایجان جنوبی در جهت ترسیم روابط متقابل دو کشور بر اساس حفظ منافع متساوی طرفین انتظاراتی داشته باشند.
با این وصف ، موضوع قبول کمک و اسپانسوری قدرتهای سلطه گر جهانی و مرتجعین منطقه که در نوع خود دست کمی از رژیم حاکم بر تهران ندارند و دست نشاندگان ضد تورک آنها، تا وقتی که دستوراتشان را از اربابان سلطه دریافت میکنند، بی فایده و بر ضد منافع ملی تورکان میباشد.
کمیته مرکزی
تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی
(میللی یول)