قيام خيابانی
قيام خیابانی هم عصر با بحرانی ترین و پر فلاکت ترین سالهای تاریخ معاصر کشورمان می باشد .
از طرفی جنبش پر هزینه مشروطه عقیم مانده بود و با وجود تلفات جانی و مالی بخصوص از طرف آذربایجانيان نتیجه مطلوبی نداده بود. بگونه ای که حتی مردم بعضا آرزوی سالهای پیش از مشروطه و استبدادی را می کردند.
از لحاظ خارجی نیز دول استعماری مستقیما با لشگرکشی ها و یا تحمیل مقاوله های سنگین کشور را تحت فشار قرار داده و از سویی با تحریک اقوام کُرد و آسوری و ارمنی به تحریک ایشان پرداخته و قول ایجاد ممالک مستقل در شمال غرب کشور را داده و ازهمین طریق چه خونها که جاری نساختند!
از طرفی مبارزان بنام مشروطه یک– یک حذف شدند. ستارخان و باقر خان و دهها مبارز دیگر به تهران دعوت شده و به طرق مختلف یا کشته شدند و یا به چنان وضعیت فلاکتباری افتادند که مرگ در مقابل آن سعادتی عظیم بود. مبارزین سرشناسی همچون ثقه الاسلام ،ضیاء العلماو … نیز که شانس ماندگاری در تبریز را داشتند با هجوم قشون روس تزاری بالای چوبه دار رفته و عده ای دیگر نیز در مقابل اسلحه های آتشین روس به شهادت رسیدند .
این چنین وضعیت فلاکتباری با روح آزاده و آزادیخواه شیخ سازگار نبود . خیابانی که از تهران ناامید شده بود راه چاره را در تبریز دید و برای مبارزه با حاکمیت جبار به تبریز پناه می آورد وی در نطقهای شیرین و مهیج خود (که بنابه گفته صاحبنظران عصر خیابانی از نقاط قوت وی محسوب می شد) چنین می گوید: “مردم بيحس و بيصداي تهران مرده هستند… نميگويند شاه كجا ميرود! نميپرسند چرا ميرود؟ داد نميزنند كه خزانه مفلس ملت مستأصل، كه صد هزارها از افراد سيه روزگار آن در اسفل السافلين با مرگ دست به گريبان ميشوند، براي چه شاه در مسافرتهاي فرنگ به خرج ميرساند؟… ما زندهايم و روح زنده ما آن مردگان را نيز دعوت به حيات خواهد نمود كه امروز در سراسر ايران مشغول خواب نازند.”نطقهای آتشین ایشان هیچ زمانی ساکت نشد تا سال 1919 که قرارداد ننگین وثوق الدوله با انگلستان بوقوع پیوست و عملا کشور به مبلغی ناچیز تماما به استعمار پیر فروخته شد .
خیابانی با همت یاران و همفکرانی همچون حاج محمدعلی بادامچی ، حاج اسماعیل امیرخیزی، گنجه ای ،تقی رفعت و… در جهت اعاده آرمانهای بزرگ انقلاب مشروطه و گستراندن آزادی و دموکراسی قیام می نمایند و امضا قرارداد خانمان برانداز وثوق الدوله و همچنین مظالم رئیس شهربانی خارجی تبریزبهانه ای برای قیام می شود. به زودی هیات مدیره ای بنام هیات مدیره ی اجتماعی برگزیده شده و خیابانی به عنوان ریاست هیئت انتخاب میشود و بدین وسیله حکومت ملی آزادیستان شروع بکار میکند. هدف این جنبش از قوه به فعل رساندن رژیم مشروطه بود. رژیمی که با خون جوانان وطن بدست آمده بود و تنها نام مشروطه را به یدک می کشید وبه اهداف والای آن بهیچوجه عمل نشده بود. شیخ با شعار “آزادی را نمی دهند بلکه آن را باید گرفت” حاکمیت ملی را در تبریز و یا بقولی ایالت آزادیستان برقرار نمود تا از آذربایجان آزادی و دموکراسی را بر پهنای کشور منتشر نماید. اودر مدت رهبری و برپایی 6 ماهه حاکمیت جنبش آزادیستان نشان داد که تنها مرد شعار وسخن نبوده بلکه مرد عمل نیز می باشد. وی در این مدت نه تنها به پیاده نمودن افکار مشروطه تلاش نمود، بلکه در این مدت با پیشرفت دنیای مدرن افکار وی نیز مدرن تر و پخته تر شده بود و حقیقتا گامهایی نیز در تکمیل آماج مشروطه خواهان برداشت.
وی در وهله اول به سامان بخشیدن دهقانان و روستائیانی که در زیر چنگالهای بی رحم فئودالها در بدترین شرایط به حیات خود ادامه می دادند پرداخت و علاوه بر این، جهت رفاه دهقانان شروع به اصلاحات ارضی نمود.
استفاده و استثمار از کارگران کودک نیز ممنوع گردید. قصد وی اصلاح طبقات اجتماعی و سامان بخشیدن اوضاع قشر زحمتکش جامعه بود. اصلاح امور فقرا و اقشار ضعیف در دیدگاه ایشان هیچگاه به مبارزه با سرمایه داران و اغنیاء نبوده بلکه بهبود وضعیت فقرا و رساندن ایشان به سطح زندگی سهلتر بوده است.
حقوق زن به عنوان یکی از مسائل مهم دیگری بود که در این عصر به آن پرداخته شد. روزنامه تجدد–ارگان رسمی جنبش آزادیستان– اولین نشریه ایست که نسبت به این مسئله حساسیت نشان داده است و به دفاع از حقوق نسوان پرداخته است. محمد تقی رفعت یار گرانقدر شیخ با امضاء فمینا و دکتر رفیع امین خان با امضا، فمینیست مکررا در همین راستا قلم فرسایی می نمود. اشخاص فوق الذکر بعنوان اولین مدافعین جدی حقوق زن در ایران شناخته شده اند.
مسئله آموزش مدرن یکی از دغدغه های اصلی شیخ بوده و در جهت آموزش همگانی تلاشهای بسزایی نمود. یکی از مسائل مهمی که در این عصر توجه بسیاری بر آن شد مسئله آموزش زنان بود که همواره تحجرگرایان همچون سدی مقاوم در مقابل آن ایستاده بودند و شیخ به عنوان عالم علوم اسلامی و شخصیتی در لباس روحانی با تمام شجاعت از آموزش زنان مدافعه نمود. تحصیلات در دوران قیام آزادیستان به دو زبان ترکی آذربایجانی و فارسی صورت می گرفت و به گفته اسماعیل شمس نویسنده و ژورنالیست جهت تدریس زبان ترکی از اتحادیه ایرانیان باکو مدرسینی استخدام شده بودند . خیابانی آموزش سالمندان را نیز مورد توجه قرار داد.
ایجاد کمیسیونهای آذوقه برای مبارزه با گرانی، دارالعجزه برای نگهداری از سالمندان بیکس، دارالمساکین برای حمایت از فقرا، خانۀ تربیت در جهت تربیت و مراقبت از یتیمان بی سرپرست و کمیسیون اعانه، از دیگر عملکردهای مثبت قیام خیابانی بود.
از دیگر ویژگیهای قیام شیخ محمد خیابانی پرداختن به مسائل ملی آذربایجان بوده است که تفکری نوین محسوب شده و شیخ در این زمینه آوانگارد می باشد. چرا که پیش از این در جنبش مشروطه و پیش از آن هیچگاه به این حد به مسائل آذربایجان پرداخته نشده بود که البته عمده دلیل آن نیز عدم وجود مشکلی به نام ستم ملی و تبعیض ملی بود که بعد از ظهور رضاشاه پدید آمد. در دوران خیابانی زمزمه های ظهور ناسیونالیسم فارس محور در ایران پدید گشت. هر چند که تا ظهور رضا پهلوی و همکاری پارسیان هند که سالها در خدمت استعمار پیر انگلیس بودند امکان به فعل رسیدن ایدئولوژی نبوده است. خیابانی و یارانش با احساس بوی نفاق از این ایدئولوژی وارداتی به مقابله با آن پرداختند. آنچنانکه خیابانی میگوید: “آزادی و دموکراسی را ابتدا در آذربایجان گسترانده و سپس به تمام ایران بسط خواهم داد“.
مرحوم مير احمد کسروی با اینکه منتقد خیابانی بود وعضو گروهی موسوم به تنقیدیون بود که جبهه منتقد خیابانی بود . با اینهمه با کمال صداقت در دو کتاب “قیام شیخ محمد خیابانی“** و “تاریخ هیجده ساله آذربایجان“به وقایع نگاری قیام شیخ محمد خیابانی پرداخته است. به نظر وی نیز قیام ایشان قیامی «از روی دلبستگی به آذربایجان» بوده است. وی در تاریخ هیجده ساله آذربایجان در باره عکس العمل مرکز نشینان در قبال جنبش آزادیستان اینچنین می نویسد: «یکدسته از دموکراتها بنام دیموکراتی و یا از روی دلبستگی به آذربایجان و از اینرو که آزادیخواهان هر جنبشی را که به زیان دولت بود آزادیخواهی میشماردند هواداری بسیار نشان می دادند. نیز گروهی از آذربایجانیان به پشتیبانی از خیزش خیابانی می کوشیدند، ولی دسته هایی نیز دشمنی نشان می دادند. زیرا بسیاری از سران دموکرات این برنمی تافتند که خیابانی به کار بزرگی برخیزد و بنام گردد و از روی رشک خرده گیری می نمودند.»
وی در همان کتاب در باب گفتگوی خود با میجر ادموند رئیس اداره سیاسی انگلیس که جهت براندازی قیام خیابانی به تبریز آمده بود می گوید :«ادموند گفت:چون شنیدم شما دارای دسته ای هستید که دشمنی با خیابانی می نمایید می خواهم بپرسم : آیا شما توانید، اگر کمکی هم دولت کند ، با خیابانی به نبرد برخیزید و او را براندازید ؟ گفتم : شما چون بزبان ساده پرسیدید من هم بسیار ساده پاسخ می دهم. ما چنان کاری نتوانیم، زیرا نخست همراهان ما بیشترشان کسان بازاریند و شایای زد و خورد و پیکار نمی باشند. دوم ما دسته خود را همانروز نخست خیزش خیابانی پراکنده گردانیدیم و سود ما در همان میبود. سوم خیابانی چون بنام آذربایجان برخاسته ما دوست نمیداریم در این خیزش با او به نبرد پردازیم.»
آنچنان که در سطور فوق ملاحظه می گردد قیام خیابانی بیشتر به مصالح آذربایجان بوده است هر چند که در کل و ذات قیام برای آزادی کل ایران بوده است.
رفتن خیابانی به عمارت عالی قاپو*** که زمانی عمارت شاهزادگان قاجار بود و تغییر عنوان ایالت آذربایجان به عنوان آزادیستان حکایت از اعلام نوعی خود مختاری دارد و حتی زمانی که حرف و حدیث مذاکره با کابینه مشیرالدوله به میان آمد خیابانی ضمن تلگرافی اعلام کرد که دولت تا آزادیستان را به رسمیت نشناسد حاضر به مذاکره نخواهیم بود. از بدو تاریخ ایران تا ظهور حکومت پهلوی ،کشور همواره بصورت غیر متمرکز اداره شده است . عمده دلیل این مسئله وجود اراضی گسترده و نبود امکانات ارتباطی بوده که حاکم مرکز نشین عملا تمامی اختیارات را به والی منتخب خویش می سپرد این نوع سیستم غیر متمرکز با سیستم خود مختاری که برای اولین بار در انقلاب مشروطه، ایده انجمن های ایالتی ولایتی مطرح شد تماما متفاوت بود چرا که انجمنهای ایالتی بصورت دموکراتیک، با رای مردم و از مردم انتخاب می شد این طرح با اختیارات بیشتر انجمن ایالتی در زمان خیابانی دنبال گردید و حتی در خواست های چهارگانه اساسی فرقه از دولت مرکزی که به شرح زیر بودند درخواست گردید.
۱– قطع نفوذ و حضور نیروهای خارجی از ایران.
۲– تشکیل فوری مجلس شورای ملی در تهران و اجرای وفادارانه اصول و قوانین مشروطه.
۳– اخراج مامورین دولت مرکزی از آذربایجان و تعیین حاکم مورد قبول و مورد اعتماد مردم آذربایجان.
۴– تاسیس انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح در قانون اساسی.
در تکمیل آنچه درفوق گفته شد،اشاره به نکات زیر لازم می نماید.
* شیخ محمد خیابانی بعنوان شخصی که از زمان مبارزات آزادیخواهانه انقلاب مشروطه در بطن مبارزات بوده و 15 سال مبارزه و حق طلبی از وی شخصیتی پخته ساخته بود که نه تنها آرمانهای مشروطه را در دوران کوتاه سردمداری خود به عنوان رهبر حکومت آزادیستان احیاء نمود بلکه تفکرات مدرن مشروطه را تکمیل تر نموده و آنها ار از قوه به فعل رساند.
* به نظر می رسد تقی خان رفعت در ایده های فرهنگی قیام آزادیستان همچون تحصیل به زبان مادری ، مارش ملی آزادیستان به زبان ترکی (یئنه اؤتدو ایقبالیمیز،نه روشن ایستیقبالیمیز ،حاصیل اولدو آمالیمیز ،یاشاسین ایستیقلالیمیز،یاشاسین حوریّت …..) و سایر مسائل فرهنگی نقش بسزایی داشته است.
*شیخ محمد خیابانی چه قبل از رفتن به عالی قاپو و چه قبل از آن محبوبیت ویژه ای در میان مردم داشته است. قیام آزادیستان اوضاع تمام دوایر دولتی به جز قزاقخانه رابه دست گرفته بود با این وجود تنها 700 نفربه عنوان کادر شیخ محمد خیابانی فعالیت می نمودند. دلیل قدرت شیخ تجدد با امکانات کم را صداقت در گفتار و عمل می توان یافت. جنبش با وجود اینکه از ابتدا پیشنهادهای خوبی را از کشورهای استعمارگر شرق و غرب داشت بهیچوجه به هیچکدام متمایل نشد. بلشویکها و انگلیسها تلاشهایی در جهت نزدیک نمودن خودشان به قیام نمودند ولی شیخ با تدبیر خود هر چند که ایشان را طرد ننمود ولی استقلال خود را بهیچوجه از دست نداد .
* بنابه روایت مرحوم کسروی شیخ محمد خیابانی همواره از جنبش خودشان به عنوان قیام یاد می نمود لذا در سطور فوق نیز بهمین عنوان نامیده شده است.
**این کتاب به خواهش حسین کاظم زاده تبریزی(ایرانشهر) برادر دکتر زین العابدین خان رهبر جناح تنقیدیون جهت طبع در مجله ایرانشهر نوشته شد
***در اصل آلی قاپی
منابع :
۱–عبدالحسین ناهیدی آذر، جنبش آزادیستان شیخ محمد خیابانی، تبریز، نشر اختر،1379
۲– احمد کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، تهران، نشر مرکز، 1376
۳–احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان یا سرنوشت گردان و دلیری، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1353، جلد دوم
نويدمحمدی نسب آباد