BIGtheme.net http://bigtheme.net/ecommerce/opencart OpenCart Templates
Ana Yaprak / Slideshows / افشای پروژه رژیم برای گرم کردن تنور سیرک انتخابات 1400

افشای پروژه رژیم برای گرم کردن تنور سیرک انتخابات 1400

ملّت دربند و اسیر آزربایجان جنوبی

«تشکیلات میللی یول» هرگز در گذشته و حال و آینده ، به بهانه و بنام سیاست و سیاست ورزی ، میل به رذالت و پلشتی را شایسته هیچکس و گروه و تشکیلات آزربایجانی نمی داند و نخواهد دانست.

بر این اساس ، صراحتاً نگرانی و ناخرسندی عمیق خود را نسبت به عملکرد تمام اشخاص و گروهها و سازمانها و تشکیلاتهایی که از وظیفه خطیر ملی خود و خطّ مدافعه از حقوق یک ملت دربند ، اسیر و استثمار شده فاصله گرفته و با هر نام و عنوان و سابقه و طنطنه ای که در بازار مکاره سیاست روز برای خود فراهم آورده اند ، در چنین شرایط حساس متأسفانه در نقش گماشتگی و امربری برای حکومت قد علم کرده اند تا حقیقت تلخ موجود یعنی ، اسارت و بردگی ملت تورک آزربایجان جنوبی کماکان استمرار و ادامه داشته باشد ، را اعلام و به اتکاء پرنسیب های اعلام شده تشکیلات ، «تنها خط مشی صحیح مبارزه» را در همه حال ، صداقت با مردم و برائت از رژیم و تمام عمله های ریز و درشت آن می داند. این راه ماست.

مشکل اصلی ملت ما این نیست که چه کسی تابع حاکمیت ستمگران است و به منظور بر آورده کردن نیازهایش، و تحقق انتظاراتش ، هماهنگ و همراه با رژیم و عوامل آن عمل می نماید یا نه !؟

بلکه مشکل این است که مردم و ملت آزربایجان نمی خواهند، این اشخاص خود را فریبکارانه ، پشت شعارهای دروغین ملی-میهنی مخفی کنند و پز مخالفت و ملی گرایی و غیره هم بدهند !!!

این بیانیه نیز همانند گذشته و بر اساس خط مشی ثابت و پایدار «تشکیلات میللی یول» فقط محض اطلاع ملت دربند و تحت استثمار تورک آزربایجان جنوبی منتشر می گردد و مخاطب آن تنها ، مردم کف خیابانها و شهرها و روستاها است و الاّ کاملا معلوم است، کسانی که با عشق به شرکت در شوی انتخاباتی و یا تشویق اهالی به شرکت در آن عملاً وابستگی سیاسی و فکری خود را با رژیم اعلام خواهند کرد ، قابلیت اصلاح افکار خود و پای نهادن در راه حقیقی آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان جنوبی را ندارند و یا از دست داده اند و با این وصف ، دیگر امیدی به مؤثر بودن به تلاش یکجانبه ما در روشنگری آنان نیست.

«مردمان» عادی شهرها و روستاهای آزربایجان جنوبی، گذشته از عادت و اجبار ناشی از تاریخ سیاه سیاسی گذشته ، متأسفانه بخاطر صیانت از همین مدعیان دروغین «انتقاد و مخالفت و سیاست و ملی گرایی» ، بزرگوارانه و با چشم پوشی از اصرار مکرر آنان بر خبط و خطای فاحش و به امید اینکه تجربه ای باشد برای آموختن آنان ! و محض استخلاص از سرکوب سیستماتیک رژیم ، هر از چندگاهی به پای صندوق های بی معنای رأی گیری می روند. «آنها برای انتخاب کردن نمی روند . آنها فقط برای دیده شدن می روند. آنها می خواهند این فرزندان ناخلف ، ملت خود را ببینند و به جای اینکه دنبالچه و عمله ستمگران باشند ، راهبر و چراغ روشن راه نجات مردم و ملت خود باشند.» جای تأسف است که بسیاری از درک این پیام روشن مردم عاجز و ناتوان هستند.

با ابتناء و استناد به حوادث تلخ روز، در جمع بندی هویتی این اشخاص می توان گفت که ، «برخی از اشخاص و جریانات تصنعی در حرکت ملی، به دلیل عدم برخورداری از ایدئولوژی منسجم ملی و ناتوانی از ارائه استراتژی مبارزاتی ، فقط با تعلیماتی فکری که بیشتر از رژیم به ارث برده اند تا شخصاً و مستقلاً از مطالعه و تحقیق و تحلیل وقایع و حقایق تاریخی – سیاسی کسب نموده باشند ، بدنبال معجزه ! و یک منجی آسمانی و خیالی میگردند تا راه را برای نیل به خواسته های آنها هموار سازد !»

آنها کودکانی هستند که کفش و ردا و قبای بزرگان به تن کرده اند.

آنها حتی ، فاقد برنامه برای یک دوره کوتاه مدت و معمولی هستند ، اما با وقاحت و پر رویی ، محض خوش رقصی مقطعی برای پروژه های فریب حکومت ، متأسفانه حال و آینده یک ملت را به سخره کامل گرفته اند.

«ملت» ما خیلی بزرگوار هستند که برای آنها آرزوی مرگ نمی کنند !

آنها بعضاً همانند اپوزیسیون نژادپرست ایرانگرا ، از هر تغییر و تحولی در امریکا و اسرائیل ، کودکانه به وجد آمده ، فروپاشی رژیم را حتمی دانسته و برای فردای سرنگونی آن ، بی آنکه برنامه ای داشته باشد ، فقط اظهار شادمانی میکنند !

آنها ، هنگامی که این سیگنالهای فریبنده از درون حاکمیت و رژیم باشد و بخشی از نق زدن های تبلیغاتی از ناحیه مزدوران به اصطلاح ناراضی رژیم رخ دهد، خصوصاً آنکه تورک هم باشند ! دیگر آب از لب و لوچه شان سرازیر و بدون آنکه منشأ عمل و تدبیری در حوزه های عملی سیاست باشند و یا هیچ دلیل منطقی بر اثرگذاری ذهنی و روانی داشته باشند ، همانند پهلوانان و معرکه گیران حاشیه بازارهای هفتگی و محلی ، «دن کیشوت» وار مدعی تأثیرگذاری بر روی وقایع و حتی خود حاکمیت نیز میشوند!

پرواضح است که ، آنها شخصاً آکسیونر واقعی نبوده ودر بهترین حالت ممکن ، آن هم در حد ابتدائی ، به سیاستهای رژیم رئاکسیون نشان میدهند تا مورد توجه باندهای قدرت و پول و محافل پوپولیستی و رسانه ای واقع شوند .

تجربه تاریخ معاصر نشان می دهد که ، آنها هرگز نخواهند توانست به افکار عمومی یک «جامعه ای باز» که کنجکاوانه نظاره گر هر رویدادی است توضیح و جواب پس بدهند.

برای نمونه و مثال ؛ چگونه ممکن است که ، یک شهروند که در کشوری خیالی زندگی می کند ، در آن واحد نیز ، بتواند شخص اول دو کشور متفاوت را بعنوان «رهبر معظم و فرمانده کل قوا» ی خود معرفی کند !؟

طی روزهای گذشته، یکی از وکلای معلوم الحال مجلس رژیم ، گویا از شهرستان اردبیل ، طی سخنانی به برخی سیاستهای تبعیض آمیز حاکمیت در رابطه با آن شهر اشاره کرده است ، و این سخنرانی ، موجی از خوشحالی را دراین دسته از «فعالان منفعل» ! سبب گردیده است که براستی محل درنگ و تدبّر دارد .

چندین دهه است که بخشی صادق از متفکران و اندیشمندان جنبش آزادیبخش ملی ، هم نابرابری و تبعیض سیستماتیک حاکمیت را افشاء و هم علل و انگیزه و قصد از چنین برخوردی را از سوی رژیم و حامیانش بیان و با ارائه تحلیل هایی جامع و با فاکتهای غیر قابل انکار، اثبات کرده اند که « روی کار آوردن رژیمهای دست نشانده پهلوی و جمهوری اسلامی توسط دولتهای استعماری ، بخشی از پروژه و خط استراتژیکی آنها برای مهار و خنثی سازی عنصر تورک و تغییر جغرافیا و دموگرافی منطقه بر اساس مقاصد و ایده آلهایشان میباشد .»

بر اساس همین تعلیمات ، در کوچه و خیابان تمام شهرها و روستاها، مردم عادی و حتی محصلین مدارس راهنمایی و دبیرستانی می دانند که ، «حقوق ملی لگدمال شده ملّت تورک و دیگر ملّتهای دربند، هم محصول و هم هدف حاکمیت ها و رهبران آنها اعم از شاه و شیخ بوده و اسارت ملّت ما ناشی از برنامه و خواست و همکاری متقابل خود آنها بوده است ، نه کوتاهی یا اشتباه و سهوی که از ناحیه آنها رخ داده باشد. »

لیکن ، جای تأسف است که علیرغم این موضوع ، برخی از اشخاص و جریانهای مدعی فعال و سیاستمدار بودن که ذکرشان رفت ، حداقل قابلیت برای درک این حقیقت را ندارند !!!

امروز ؛ یک مزدور خواب نما شده که خودش با صراحت اعلام می کند که بنده و مزدور و عامل اجرایی پروژه رژیم برای مهندسی اجتماعی و آماده سازی ملل غیر فارس و خصوصاً تورکان آزربایجان برای شرکت در شوی انتخاباتی رژیم در سال 1400 میباشد ، با تکرار آنچه که تمامی مردم و ملل تحت ستم ، طی 41 سال گذشته با پوست و گوشت و استخوانشان لمس کرده اند، بی آنکه علت العلل و مسبب اصلی وقایع را که خود رژیم و تفکر ولایت مطلقه فقیه میباشد، افشاء و معرفی نماید ، مثل شومن های رادیو تلویزیونی عقل و روح برخی فعالان آزربایجانی را با چند شعار ، اسیر خود ساخته است . که حتی شرح مختصر آن نیز شرم آور است ، بماند تحلیل مفصل آن !؟

آن دلقک ، با اشاره به مرشد خودش و عاری از خطا معرفی کردن او، حتی ادعای حمایت خامنه ای از کشور جمهوری آزربایجان ! در آزادی بخشی از قره باغ را مطرح نموده است!

گویا طی جنگ آزادیبخش 44 روزه قره باغ وی دوشا دوش سربازان آزربایجانی و پرزیدنت الهام علیف با اشغالگران ارمنی در حال جنگ بوده است !

آن نماینده دلقک ، زمینه سازی برای انتخاب اطرافیان و دور و بری های خامنه ای در آزربایجان را تدارک و با انداختن تمامی تقصیرات چهل ساله حاکمیت به گردن حسن روحانی و تیمش و یا در بهترین حالت چند رئیس جمهور! که از قضا جملگی آنان نوکران حلقه به گوش و خاص رژیم و سرسپرده همین خامنه ای بوده اند و بدون اجازه او حتی آب هم نخورده اند ! از مردم می خواهد تا اینبار نیز با رأی دادن! به پاسداران مرید خامنه ای مشکلات را ریشه کن و با بازگشتن به خط خمینی و اصول انقلاب !! ایرانی آزاد ، آباد، با احترام به ملیتها و زنان و… را دوباره برپا کنند !

حرفها و سخنان این دلقک و اشخاص مشابه او ، حرفهای شیرین و عوام پسندی است ، ولی تعجب مردم بیشتر از این منظر است که ، وقتی عقل و منطق بشری و تجربه سیاه چهل سال گذشته ، دروغگویی این داعیه داران کوچک و بزرگ رژیم را بر همگان آشکار نموده است ، و حتی استناد به یک روایت ساده مذهبی که می گوید «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود» با زبان ساده ای بیانگر موضوع است ، پس چرا این مزدور خواب نما شده ، یک شبه رهبر و مراد و راهنمای قسمتی از«فعالان!» آزربایجانی می گردد ؟

مردم می پرسند: «چرا برگ برنده همیشه دست رژیم است ؟» این سؤالی است که هر فعال سیاسی متمایل به رژیم و سیاستهایش ، باید جواب قانع کننده ای برای آن داشته باشد.

مردم ما ، خیلی صریح تر از فعالین سیاسی ، از آن مزدور خواب نما شده نیز می پرسند: «همانطوری که اقرار می کنید ، خامنه ای تا کنون توانایی و مدیریت لازم برای کنترل حکومت را نداشته است ، چرا که اگر داشت که برای نمونه الان روحانی بر سرکار نبود! پس به چه علتی ، میبایستی او را تافته جدا بافته دانست و از او انتظار معجزه برای آینده را داشت !؟ »

اگر فرض بر حسن نیت آن شومن سیاسی نیز باشد ، شخص خامنه ای بعنوان رهبر خود آنها ، نه تنها لایق تمجید و تشکر از ناحیه مردم نیست ، بلکه او شخصاً میبایستی پاسخگوی اصلی جنایتهای 41 ساله رژیم ، به دلیل نقش مستمر و بلا انقطاع مدیریتی خودش از اوایل انقلاب و سپس رهبری تا به امروز هم باشد.

مردم انتظار دارند ، مجیزگویان محلی آن خواب نماشده ، بر اساس عقل سلیم و منطق ساده بشری حداقل ، این توانایی و قابلیت را داشته باشند که توضیح بدهند ؛ «چگونه ممکن است به صداقت و درستی یک فرد باور داشت در حالی که خود او بعنوان یک مخالف خلق الساعه و خارج شده از غار کهف یاران خواب آلوده ولایت ! به فاسد و نژاد پرست بودن بدنه رژیم اعتراف میکند ، ولی در عین حال هرگز حاضر به کناره گیری از چنین دستگاه و سیستم فاسدی نبوده و نیست تا مبادا منافع نامشروع خود و اطرافیانش به خطر بیافتد !؟»

با تألیف از افکار عمومی سرکوب شده ملت تورک ؛ آن مزدور حلقه به گوش و تمام آنهایی که با موضع گیری ها و اظهارات همسو با وی موافق و همنوا هستند ، باید بدانند که ؛ « شاکله فکری حرکت رهائی بخش آزربایجان جنوبی با شناخت کاملی که از علل روی کار آوردن این ملایان بعد از رژیم پهلوی ، و ماهیت ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی آنها و عملکرد ویرانگرشان دارد ، هرگز فریب وعده های سرخرمن عمله های کوچک و بزرگ رژیم و نیز دیگر مدعیان دروغین تحت عنوان آزادیخواهان ایرانگرا را نخورده و با تمام امکان تلاش خواهد کرد با اتکاء به قدرت لایزال توده های مسئولیت پذیر ، با حفظ استقلال مالی و سیاسی و فکری ساختار جنبش ، به هر قیمتی که باشد مانع از تکرار سناریوی آلترناتیو سازی قدرتهای استعماری گردد. »

«تشکیلات میللی یول» در این مسیر ، فقط با اتکاء به منطق مشخص یاد شده در بالا ، با دیگر جریانها و گروهها و طیف های سیاسی همراهی و همکاری و یا مخالفت می کند.

«تشکیلات میللی یول» بر اساس اساسنامه بنیادین خود هدفی جز تبیین و ایجاد زمینه برای برپایی ساختارهای عینی و عملی مربوط به پروسه رهایی و استقلال ملت تورک آزربایجان جنوبی نداشته است و بر همین اساس پیشتر از این نیز در جزوات تحلیلی خود با اشراف کاملی که بر روحیه رژیم و گماشتگان رنگارنگ آن داشته ، در امتداد ترسیم «نقشه راه رهایی یک ملت»، با پیش بینی تمام ترفند های رژیم در آستانه کارناوال انتخاباتی سال 1400 ، اعم از تصویب قوانین عجولانه در خصوص محکومان و آزادسازی زندانیان سیاسی در کشور به بهانه های مختلف و با انجام نمایش های مختلف! و مختومه اعلام کردن تمام پرونده های ایذائی که بر علیه جوانان طرح نموده است ، و طرح دوباره شعار لوث شده «آموزش زبان مادری» توسط تعدادی از به اصطلاح نمایندگان و بر زبان آوردن جملاتی اعتراضی و به ظاهر افشاگرانه از ناحیه آنان ؛ در هر حال تلاش خواهد کرد تا در این مقطع جدید نیز وظیفه آگاهی بخشی و رشد آگاهی ملی مردم و تسهیل در امر ارتباط گیری آنها با جریانهای مدرن و اصیل ملی را عهده دار گردد .

پرواضح است که ؛ نفس این آزادسازی ها و خلوت نمودن زندانهای رژیم از منتقدین و محبوسین ، مایه شادمانی است و آزادی و رهایی تمام محبوسین ، همواره خواست و آرزوی قلبی تمام مردم بوده و است.

مزدوران رسمی حاکمیت و گماشتگان ملی گرا نمای آنان ، علی الخصوص در زمینه مسئله «آموزش به زبان مادری» همانند سنوات گذشته چنین وانمود می نمایند که :

1) گویا رهبر دینی رژیم و بخش اصلی و اکثریت آن! مخالف آموزش زبان مادری و احقاق حقوق ملی تورکها و کردها و عربها و … نیستند ، بلکه هم خود مدافع آن بوده و قراردادن این حقوق در قانون اساسی توسط امثال بهشتی و قبول خمینی را ، خود دلیلی بر این مدعا اعلام می کنند ! آنها می گویند که «نژادپرستان مدعی ایرانشهری! مانع از اجرائی کردن قوانین خوب! شده اند» ، پس حال که هم خود حاکمیت خواهان پاکسازی آنها میباشد (صرف نظر از غیر معقول بودن این ادعا ، آنها هیچ دلیلی هم در این خصوص ارائه نمی دهند!) و هم ما نژادپرستان فارس را دشمن اصلی ملت ها میدانیم ! میتوانیم با انتخاب یک شخص حل شده در خامنه ای به آرزویمان برسیم !؟ بدون اینکه هزینه ای از بابت آن پرداخت نموده باشیم !

توهمی بیمارگونه که متأسفانه نه تنها در طول عمر این حاکمیت بارها و بارها تکرار شده است و تجربه های قبلی، نداشتن حداقل ضمانت اجرایی چنین وعده ها و خوش خیالی ها را نیز گوشزد می نماید.

2) آنها به منظور ایجاد ترس ، ادعا می کنند ؛ اگر حاکمیت فعلی با کودتای درونی توسط «نژادپرستان مدعی ایرانشهری» غصب گردد ! بی تردید حرکت ملی تورکها ! در آینده دچار زیان و دادن هزینه های سنگین تری میگردد و با اتکا به این ترس واهی ! توصیه می کنند که ؛ تورکها در انتخابات شرکت فعال داشته باشند ! تا از قدرت یابی ناسیونالیست های فارس ممانعت گردد .

3) آن مزدوران ، به جای افشای ماهیت رژیم به عنوان سیستمی نژادپرست و استعمارگر، صرفاً بخشی کوچک را ، آن هم بنام ایرانشهریان! دشمن معرفی می نمایند تا زمینه برای برای فریب دوباره و کشاندن مردم پای صندوقها فراهم آید.

4) آن مزدوران ادعا می کنند که ، اگر با عدم شرکت و برداشته شدن مشروعیت رژیم در انتخابات ، زمینه برای دخالت خارجی و روی کار آوردن اپوزیسیون ایرانگرا مهیا گردد ، آزربایجان جنوبی بزرگترین بازنده خواهد بود، (همه می دانند که همان مزدوران ، در مناسبت ها و مواقع دیگر عبارت «آزربایجان جنوبی» را رمز فروپاشی رژیم و نماد پان تورکیسم و دشمن ایران عزیزشان معرفی می کنند!) و اصرار دارند که مردم باید صندوقها را بار دیگر! با رأی های خود پر کنند تا تحت حاکمیت ولایت مطلقه فقیه، رهبری فرزانه و آزربایجان دوست و پاسداران عاشق آزادی قره باغ!! حقوق ملی ملت تورک نیز تحصیل گردد ، بی آنکه اتفاقی افتاده و هزینه ای پرداخت شده باشد!

وعده های پوچی که فقط در ایام چند روزه سیرکهای انتخاباتی و تبلیغاتی سر زبانهایشان می چرخد و بعد از آن، حتی یاد آوری اظهارات خود آنها ، جرم تلقی و فرزندان این ملت به استناد آن به زندان و محرومیت از کار و تحصیل و انواع دیگر سرکوب های اجتماعی محکوم می شوند.

«تشکیلات میللی یول» مطمئن است که مردم آزربایجان قطعاً بار دیگر از این خوش باوران و شیفتگان حاکمیت می پرسند که: «مگر حداقل طی 41 سال نفی حقوق ملتها، غارت منابع طبیعی ،جنایت ، فقر، فحشا، کودکان کار تبعیض و… که نتیجه حاکمیت رژیمی نژادپرست و ارتجاعی است، برای درک حقانیت نفی تمامیت رژیم کافی نیست!؟»

مگر چند باردیگر میبایستی فریب آنان را خورد و هر 8 سال یکبار امیدوار شد که یا امام زمان و دولتی خارجی باید شر این رژیم را از سر مردم بردارد و یا مردی تازه نفس و خیانتکار به رژیم ! از درون خود این دستگاه جعل و جنایت!! برخواسته و ناجی ملت ما گردد؟
آیا به زعم این اشخاص و جریانات، ملت تورک با اتکاء به خودش، قادر به انجام هیچ کاری در زمینه احقاق حقوق خود نیست!؟

قطعاً مردم می پرسند: « تا چه زمانی ، به اصطلاح روشنفکران تورک! به جای تدوین و توصیف راهکارهای مبارزه با رژیم، با طرد آن به امید استحاله از درون، ملت را فریب داده و ترس و سازشکاری خود را بنام عقلانیت و عدم تحمیل هزینه ، مخفی خواهند کرد؟»
«ما» معتقدیم بی تردید جوانان دلاور و مبارز ملّت ما ، بویژه طی جنگ قره باغ متوجه گردیده که تنها راه رهائی ، مبارزه قاطع با دشمن میباشد. و هر گاه بنام «عقلانیت» و «هزینه ندادن ملت»، راه سازشکاری انتخاب شده است ، خونهای پاک بهترین فرزندان ملت وجهه المصالحه قرارگرفته و سرزمین و هویت و فرهنگ ملت ما ، توسط دشمنان بیشتر از پیش ، تاراج و تصاحب و غارت شده است.

بی تردید ، تحریم انتخابات نمایشی و شرکت در اعتراضات اجتماعی با خواستهای حقوق ملّی و انسانی ، به جهانیان نشان خواهد داد که تنها راه برون رفت ممکن در زندانی بنام ایران ! نه حمایت از رژیم و آلترناتیوهای دست ساز رژیم و قدرتهای سلطه جهانی، بلکه قبول حقیقتی بنام ملتها و حقوق قانونی آنها بویژه ملّت تورک آزربایجان جنوبی میباشد.

به امید نفی و طرد تمامیت رژیم و اپوزیسیون ایرانگرای مزدور و نژادپرست!
زنده باد مبارزه رهائی بخش ملت تورک آزربایجان جنوبی !

کمیته مرکزی
تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی «میللی یول»
1 بهمن 1399

www.milliyol.org