BIGtheme.net http://bigtheme.net/ecommerce/opencart OpenCart Templates
Ana Yaprak / Slideshows / زبان مادری

زبان مادری

قوانین مربوط به زبان مادری در اعلامیه جهانی یونسکو

سازمان یونسکو ۲۱ فوریه مصادف با ۲ اسفند هر سال را روز جهانی زبان مادری اعلام کرده است. علت نام گذاری این روز به خاطر بروز رخدادهای سرنوشت سازی است که منجر بدان شد تا این روز به عنوان روز زبان مادریدر همه جای دنیا نامگذاری شود.

در آگوست سال ۱۹۴۷ کشوری که هم ‌اکنون پاکستان نامیده می‌شود از دو ایالت شرقی و غربی که ۱۶۰۰ کیلومتر از همدیگر فاصله داشتند، تشکیل شده بود.

اعتقادات و باورهای ایدئولوگ محمد علی جناحمبنی معرفی مذهب به عنوان عامل وحدت و انسجام دو ملت و در نتیجه بی توجهی وی به موضوع بسیار مهم زبان و فرهنگ در بین مردم دو ایالت پاکستان باعث شد تا با اقدام تمامیت خواهانه پاکستان در اعلام زبان اردو بعنوان تنها زبان رسمی پاکستان، زمینه ای برای اضمحلال حکومت پاکستان ایجاد گردد.

ایالت شرقی پاکستان که شامل اقلیت بنگالی بود از لحاظ ادبیات میراث‌دار ادبیات چند هزار ساله و فرهنگ پیشرفته بنگالی بود. مردم پاکستان شرقی به ویژه روشنفکران و تحصیلکرده ها و خصوصا دانشجویان در مقابل اقدام غیردموکراتیک دولت از خود عکس العمل نشان دادند.

تحمیل زبان اردو و فرهنگ ایالت پاکستان غربی به پاکستان شرقی عکس‌العمل بسیار قوی و خودجوش مردم بنگال غربی را به همراه داشت.دولت پاکستان همچون دولت های دیگر شوونیست تحت سلطه حاکمیت مستبدان مذهبی به منظور سرکوب این اعتراضات در آن ایالت وضعیت نظامی بوجود آورد.

نیروهای امنیتی و پلیس به طرف راهپیمایانی که با رفتاری کاملا مدنی و غیرخشونت آمیز به این موضوع اعتراض کرده بودند، تیراندازی کردند. این اقدام غیر انسانی و توحش آمیز در آن زمان باعث شد . تا تعدادی از معترضان که اکثرا از جوانان و دانشجویان بودند کشته و یا زخمی شوند .

کشته شدن این معترضان به نوبه خود منجر به گسترده تر و مردمی ترشدن و نیز عمیق ترشدن مطالبات ملی و زبانی مردم این ایالت گردید . ۲۱ فوریه در آن زمان به طرزی سمبلیک به عنوان روز مقاومت و پایداری علیه خودکامگی رژیم پاکستان شد و در نهایت نیز منجر بدان شد تا مردم آگاه ایالت بنگال با درک مفاهیمی چون دموکراسی ،سکولاریسم و ناسیونالیسم از پاکستان جدا شده و حاکمیت ملی خود را پایه گذاری کنند.

سازمان یونسکو در نوامبر سال ۹۹ این روز را به عنوان روز جهانی زبان مادری در همه جای دنیا معرفی کرد. اعلام ۲۱فوریه بعنوان روز جهانی زبان مادری موضوعی است که باعث شد تا این کشور درسطح بین‌المللی از اهمیت والایی برخوردار گردد.

درحال حاضر حدود ۲۰۰ کشور در سراسر جهان با زبان های گوناگون با هم سخن می گویند. این روز که به نوبه خود باعث درخشش نقش بنگلادش در عرصه فرهنگ جهانی شد، متعلق به جوامعی با فرهنگ های و زبان های مختلف می باشد.

سازمان ملل منشوری را با عنوان اعلامیه جهانی حقوق زبانی ، برای رعایت حقوق همه اقوام و گروه های زبانی به تصویب رسانده است. و در حال حاضر بسیاری از دولتها متعهد به اجرای آن گردیده اند.

سازمان ملل متحد از دولت ها می‌خواهد که حق اقوام ساکن کشور خود را برای آموزش به زبان مادری‌شان به رسمیت بشناسند و

بستر لازم برای تدریس زبان آنها را در نظام آموزشی کشور شان

ایجاد نمایند.

وقتی گفته می شود که سازمان ملل حق آموزش برای انسان ها را به رسمیت شناخته است این موضوع به این معنا طرح می شود که دولت های امضاء کنندگان(ایران) این تعهد بین المللی و فرارملی بایستی امکانات لازم جهت آموزش به زبان مادری را در اختیار شهروندان قرار بدهند.

در اینجا به منظور ارائه اطلاعات دقیق و کارشناسانه نسبت به موضوع زبان مادری و اهمیت جهانی آن از سوی سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق زبانیبا قدری اختصار آورده می شود . امید است که این مهم مورد دقت نظر صاحب نظران و فعالان ملی و مدنی قرار بگیرد:

اعلامیه جهانی حقوق زبانی

مقدمات

موسسات و تشکیلات غیردولتی، امضاء کنندگان بیانیه جهانی حقوق زبانیحاضر، گردهم آمده تا از ٦ تا ٩ ژوئن ١٩٩٦ در بارسلونا؛ با در نظر گرفتن اعلامیه جهانی حقوق بشرمورخ ١٩٤٨، که در مقدمه اش اعتقاد خود را به برابری حقوق پایه ای بشر، کرامت و ارزش افراد انسانی و حقوق برابر مرد و زنبیان مینماید؛ و نیز در ماده دوم خود

که اعلام میکند همه افراد، بدون در نظر گرفتننژاد، رنگ، جنسیت، زبان، دین، باورهای سیاسی و یا دیگر باورها، منشاء ملی و یا اجتماعی، مالکیت، محل تولد و یا خصوصیات دیگر، دارای همه حقوق و آزادی ها میباشند.

….با در نظر گرفتن اینکه اکثریت زبانهای در خطر نابودی، متعلق به گروه های مردمانی می باشند که از حق حاکمیت ملی خودبرخوردار نیستند و اینکه عوامل اصلی که از توسعه این زبانها ممانعت کرده و به روند جایگزینی زبانی دیگر به جای آنها شتاب میبخشند، عبارتند از نبود حکومتهای خودگردان آنها و سیاست دولتها، که ساختارهای سیاسی و اداری و زبانی خود را بر آنها تحمیل مینمایند.

..با در نظر گرفتن اینکه جهانی شدن میبایست بر اساس تلقی ای از تنوع زبانی و فرهنگی، غالب آمده بر روندهای یکسانسازی و تجرید حذفی زبانها و فرهنگها، بنیاد گذارده شود

با اعتقاد به اینکه اعلامیه جهانی حقوق زبانی، به منظور تصحیح عدم توازنهای زبانی در پرتو تضمین احترام و توسعه کامل همه زبانها، و پایه گذاری اصولی برای صلح و برابری عادلانه زبانی در سراسر جهان به عنوان عاملی کلیدی در حفظ روابط اجتماعی موزون، مورد نیاز میباشد.

بدینوسیله اعلام میدارند که:

آغاز

موقعیت هر زبان، در پرتو ملاحظاتی که در زیر آمده اند، محصول تقارب و اندرکنش دامنه وسیعی از عوامل با ماهیتهای سیاسی و قانونی، ایدئولوژیک و تاریخی، جمعیت شناختی و قلمروسرزمینی، اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی، زبان شناختی و زبانیاجتماعی، بین زبانی و ذهنی است.

در حال حاضر، این فاکتورها بدینگونه تعریف میشوند:

1) تمایل دیرینه یکسانسازی اکثریت دولتها به کاهش تنوع و تشویق رفتارهائی که بر ضد چندگانگی فرهنگی و تکثر زبانی میباشند

4) جمعیتهای زبانی در عصر حاضر از سوی عواملی مانند نداشتن حکومتهای ملی (خودگردان) خود، نفوس محدود، و یا جمعیتی که به لحاظ جغرافیائی قسما و یا کاملا پراکنده شده است، اقتصادی شکننده، زبانی استانداردیزه نشده، و یا مدلی فرهنگی در ضدیت با مدل فرهنگی مسلط، در معرض تهدید قرار دارند. این عوامل، ادامه حیات و گسترش بسیاری از زبانها را عملا غیرممکن میسازد مگر آنکه اهداف اساسی زیرین ملحوظ شوند:

a) از دیدگاه سیاسی، هدف طراحی روشی برای سازماندهی تکثر و تنوع زبانی به گونه ای که به مشارکت موثر جمعیتهای زبانی در این مدل توسعه جدید اجازه دهد.

b) از دیدگاه فرهنگی، هدف تامین و ایجاد محیط ارتباطات جهانی ای سازگار با مشارکت برابر همه خلقها، جمعیتهای زبانی و افراد در روند توسعه.

c) از دیدگاه اقتصادی، هدف تشویق پایدار توسعه بر پایه مشارکت همه و بر اساس احترام به تعادل محیط زیست جوامع و در روابط برابر بین همه زبان ها و فرهنگ ها.

بنا به همه دلایل فوق الذکر، این اعلامیه مبداء حرکت خود را جمعیتهای زبانیو نه دولتهاقرار میدهد و میبایست به این اعلامیه در متن تقویت موسسات بین المللی قادر به تضمین نمودن توسعه برابر و پایدار همه جامعه بشری نگریست. به همین دلایل، همچنین از اهداف این اعلامیه، تشویق ایجاد چهار چوبی سیاسی برای تنوع زبانی مبتنی بر احترام، همزیستی هماهنگ و منافع متقابل میباشد.

عنوان مقدماتی: مفاهیم

ماده ١

این بیانیه جمعیت زبانیرا بدین گونه تعریف مینماید: هر جامعه انسانی که به لحاظ تاریخی در محیط سرزمینیمعینی، فارغ از به رسمیت شناخته شدن و یا نشدن آن، سکنی گزیده و خود را به عنوان یک توده با هویت واحد دانسته و زبان مشترکی را به عنوان وسیله ای طبیعی برای ارتباط و هم بندی فرهنگی بین اعضای آن توسعه داده است. تعبیر زبان خاص یک سرزمین” (زبان نیاخاکی) به زبان جمعیتی که به شرح فوق در همچو محیطی سکنی گزیده باشد اطلاق میشود

٣به منظور کاربرد در این بیانیه، گروههایی که دارای یکی از موقعیتهای زیر باشند نیز متعلق به یک جمعیت زبانی و ساکن در سرزمین خود شمرده میشوند:

الفهنگامی که آنها از بدنه اصلی جمعیت خود توسط مرزهای اداری و یا سیاسی جدا شده باشند.

ب – هنگامی که در طول تاریخ، در منطقه کوچک جغرافیائی ای محصور شده توسط اعضاء جوامع زبانی دیگر، تثبیت شده باشند.

جهنگامی که در منطقه جغرافیایی ای که در آن با اعضاء جمعیتهای زبانی دیگری با سوابق تاریخی مشابه، سهیم و شریکند تثبیت شده باشند.

٤این بیانیه همچنین مردمان عشایری کوچرو در مناطق قشلاقییلاق خودشان و همچنین مردمان تثبیت شده در نواحی به لحاظ جغرافیایی پراکنده را به عنوان جمعیتهای زبانی در سرزمینهای تاریخی خود میپذیرد

این اعلامیه گروه زبانیرا بدین شکل تعریف مینماید: هر گروه از اشخاص دارای زبان واحد، که زبانشان در محیط سرزمینی جمعیت زبانی دیگری تثبیت شده اما دارای سابقه تاریخی برابری با اشخاص جمعیت مهمان پذیر نبوده نباشد. نمونه های این چنین گروههائی مهاجرین، پناهندگان، اشخاص دیپورت شده و اعضای دیاسپورا ( کسانی که خارج از مرزهای ملی خود زندگی می کنند.) میباشند.

ماده ٢

١این بیانیه اعلام میدارد که هرگاه گروهها و جمعیتهای زبانی گوناگون در سرزمین واحدی مشترک باشند، حقوق مندرجه در این اعلامیه میبایست بر اساس احترام متقابل و به گونه ای اعمال شوند که دمکراسی به حداکثر اندازه ممکنه تضمین گردد.

در جستجو برای وصول به تعادل اجتماعی زبانی رضایت بخش، به عبارت دیگر به منظور ایجاد هماهنگی مناسب بین حقوق مربوطه چنین جمعیتها و گروههای زبانی و افراد متعلق بدانها، عوامل مختلفی علاوه بر سوابق تاریخی مربوطه آنها در سرزمینها و مطالبات آنها که به روشهای دمکراتیک بیان شده اندمیباید در نظر گرفته شوند. اینچنین عواملی شامل ماهیت اجباری مهاجرتها، که منجر به همزیستی جمعیتها و گروههای مختلف میشود و همچنین درجه آسیب پذیری فرهنگی، اجتماعیاقتصادی و سیاسی آنها میگردد.

ماده ٣

١این اعلامیه حقوق زیر را به عنوان حقوق شخصی غیرقابل سلبی که در هر گونه شرایط، امکان برخورداری از آنها وجود دارد، قبول مینماید:

حق به رسمیت شناخته شدن شخص به عنوان عضوی از یک جمعیت زبانی؛

حق شخص برای استفاده از زبان خود در مکانهای خصوصی و عمومی؛

حق شخص برای استفاده از نام خود؛

حق شخص برای ایجاد مناسبات و پیوند با دیگر اعضای جمعیت زبانی مبداء خود؛

حق شخص برای حفظ و گسترش فرهنگ خود؛

و همه حقوق دیگر مربوط به زبان که در عهدنامه بین المللی حقوق سیاسی و مدنی ١٦ دسامبر ١٩٦٦ و عهدنامه بین المللی درباره حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیبه همان تاریخ به رسمیت شناخته شده اند.

٢این بیانیه اعلام میدارد که حقوق جمعی گروههای زبانی، علاوه بر حقوق فوق الذکر که تک تک افراد عضو گروههای زبانی از آنها برخوردار میباشند، در تطابق با شرایط تشریح شده در بند ٢.٢ شامل موارد زیر میباشد:

حق گروههای زبانی برای آموخته شدن زبان و فرهنگشان؛

حق گروههای زبانی برای دستیابی به خدمات فرهنگی؛

حق گروههای زبانی برای حضور برابر زبان و فرهنگهایشان در رسانه های ارتباطی؛

حق گروههای زبانی در دریافت توجه و اعتناء نهادهای حکومتی و در روابط اجتماعیاقتصادی تهیه شده به زبان خود

ماده ٦

این اعلامیه اعلام میکند که نمیتوان تنها بر این مبناء که یک زبان، زبان رسمی دولت است و یا به طور سنتی برای مقاصد اداری و یا برخی از فعالیتهای فرهنگی مشخص در یک سرزمین بکار رفته است، آنرا زبان خاص سرزمینبشمار آورد.

ماده ٧

١همه زبانها بیان هویتی جمعی و راهی مجزا برای درک و توصیف واقعیت اند و بنابراین میبایست که از همه شرایط لازم برای گسترش و پیشرفتشان در همه نوع فعالیت و کارکرد برخوردار باشند.

٢همه زبانها محصول آفرینش جمعی بوده و به عنوان ابزار همبستگی، تعیین هویت، ارتباط و افاده خلاق برای استفاده فردی در درون یک جمعیت، در دسترس همگان قرار دارند.

ماده ٨

١همه جمعیتهای زبانی از حق سازماندهی و مدیریت منابع خویش، برای تضمین نمودن کاربرد زبانهایشان در همه فعالیتها در درون جامعه برخوردارند.

٢همه جمعیتهای زبانی محق اند که بر هرگونه وسائط لازمه ممکن برای تضمین نمودن انتقال و پیوستگی زمانی زبان خود دسترسی داشته باشند.

ماده ٩

همه جمعیتهای زبانی حق دارند که سیستم زبانی خود را، بدون مداخلات اجباری و یا القائی، تنظیم و استانداردیزه نموده، حفظ، توسعه و ارتقاء دهند.

ماده ١٠

١همه جمعیتهای زبانی دارای حقوق برابرند.

این اعلامیه تبعیض بر علیه جمعیتهای زبانی را غیرقابل قبول میداند، فارغ از آنکه این تبعیض بر مبنای درجه حاکمیت سیاسی مستقل جمعیت زبانی؛ موقعیت تعریف شده آن جمعیتها از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و یا دیگر لحاظها؛ درجه استانداردیزه شدن، مدرنیزاسیون و یا به روز شدگی زبانهایشان و یا هر معیار دیگری اعمال گردد

همه گامهای ضروری برای تحقق اصل برابری و به جا آوردن موثر آن میبایست برداشته شوند

ماده ١١

همه جمعیتهای زبانی از حق دستیابی و استفاده از همه وسائط ترجمه به دیگر زبانها و یا ترجمه از دیگر زبانها، که برای تضمین نمودن اعمال و برخورداری از حقوق ذکر شده در این اعلامیه ضروری باشند، برخوردارند.

ماده ١٢

١هر کس حق دارد که کلیه فعالیتهای خود را در محیطهای عمومی به زبان خویش به جا آورد؛ به شرط آنکه آن زبان، زبان خاص سرزمینیمحلی باشد که وی در آن ساکن است.

هر کس حق دارد که زبان خود را در محیط های شخصی و خانوادگی بکار برد.

ماده ١٣

١هر کس حق دارد که زبان خاص سرزمینی (زبان نیاخاکی) خود را که در آن زندگی میکند بیاموزد

هر کس حق دارد که چند زبانه شود و بر اساس تضمیناتی که در این اعلامیه برای کاربرد عمومی زبان خاص سرزمینی (زبان نیاخاکی) تثبیت شده اند، و بدون هیچ گونه پیشداوری، مناسبترین زبانی را که موجب پیشرفت شخصی و یا تحرک اجتماعی وی میگردد آموخته و بکار برد.

ماده ١٤

تدابیر این اعلامیه نمیتوانند به طرزی تفسیر شوند و یا بکار روند که به نرمها و یا رویه های عملی ناشی از موقعیت داخلی و یا بین المللی یک زبان که برای کاربرد آن زبان در سرزمین خود مناسبت تر میباشندزیان برسانند.

عنوان دوم: رژیم جامع زبانی

بخش اول: ادارات دولتی و نهادهای رسمی.

ماده ١٥

١همه جمعیتهای زبانی حق دارند که زبانهایشان در سرزمینقلمرو خود به طور رسمی بکار برده شوند.

٢همه جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که تمام اسناد اداری، مدارک شخصی و دولتی و قیدیات محضرهای عمومی ثبت شده به زبان خاص سرزمینشان (زبان نیاخاکیشان)، معتبر و قابل اجراء شناخته شوند. و هیچ کس و مقامی نمیتواند تظاهر به نادیده گرفتن و بیخبری از این زبان بنماید

ماده ١٨

١همه جمعیتهای زبانی حق دارند که قوانین و دیگر ملاحظات قانونی که به نحوی به آنها مربوط میشود، به زبان خاص سرزمینیشان (زبان نیاخاکشان) تهیه و منتشر شوند

مقامات دولتی که در حوزه حاکمیت خود، دارای بیش از یک زبان خاص سرزمینی (زبان نیاخاکی) تاریخی هستند، میبایست همه قوانین و مقررات دیگر قانونی و حقوقی دارای ماهیت عمومی را، به تک تک این زبانها تهیه و منتشر سازند. فارغ از اینکه متکلمین به هر کدام از این زبانها قادر به فهم زبانهای دیگر باشند و یا نه

ماده ١٩

١زبان رسمی همه مجالس نمایندگی، میبایست زبان(های) به طور تاریخی رایج در سرزمینهایی که نمایندگان، نمایندگی آن را بر عهده دارند باشد

ماده ٢٠

١هرکس حق دارد زبانی را که به طور تاریخی در یک سرزمین به آن تکلم میشود هم به شکل شفاهی و هم به شکل نوشتاریدر محاکم و دادگاههای قضائی واقع در آن سرزمین بکار برد. محاکم قضائی باید در امورات داخلی خود، زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی) را بکار برند و اگر بنا به سیستم حقوقی فعلا موجود در کشور، ضرورتی به ادامه جریان محاکمات در محلی دیگر موجود باشد، میباید به کاربرد زبان اصلی در محل جدید همچنان ادامه داده شود

هر کس حق دارد که در تمام موارد، به زبانی که آنرا درک میکند و قادر به تکلم به آن است محاکمه شود، همچنین حق دارد که از خدمت مترجمی مجانی بهره مند گردد

بخش دوم: تحصیل

ماده ٢٣

١آموزش و تحصیل میبایست در سرزمینی که در آن عرضه میگردد، به تشویق افاده فرهنگی خود از سوی جمعیت زبانی، کمک نماید.

٢آموزش و تحصیل میبایست در سرزمینی که عرضه میشود، به حفظ و توسعه زبانی که یک جمعیت زبانی به آن سخن میگوید یاری رساند.

٣آموزش و تحصیل همواره میبایست در خدمت تکثر و تنوع زبانی و فرهنگی و روابط آهنگدار بین جمعیتهای زبانی گوناگون در سراسر جهان باشد

ماده ٢٥

همه جمعیتهای زبانی از حق دستیابی و کاربرد همه منابع انسانی و مادی لازم برای تضمین نمودن حضور زبانشان در همه سطوح تحصیلی در نیاخاک خود، از قبیل آموزگاران ورزیده، روشهای آموزشی مناسب، کتب و متون درسی، منابع مالی، تجهیزات و ساختمانها، تکنولوژی های سنتی و مدرن و در وسعتی که خواهان آنند برخوردار باشند.

ماده ٢٦

همه جمعیتهای زبانی محق اند از تحصیلی که اعضای آن جامعه را قادر به تسلط کامل در کاربرد زبانشان سازد، شامل توانائیهای مختلف مربوط به همه محیطهای روزمره کاربرد زبان، همچنین گسترده ترین تسلط ممکنه به هر زبان دیگری که خواهان یادگیری آن باشند، برخوردار شوند.

ماده ٢٧

همه جمعیتهای زبانی حق دارند از تحصیلی که اعضای آن جمعیت را قادر به کسب دانش هر زبانی که مربوط به سنن فرهنگیشان بوده باشد برخوردار شوند. مانند زبانهای ادبی و یا زبانهای مقدس که سابقا زبانهای معمول آن جمعیت بوده اند

ماده 29

١هر کس محق است که از تحصیل و آموزش به زبان خاص سرزمین خود که در آنجا ساکن است (زبان نیاخاکی) برخوردار گردد

این حق، حق کسب دانش گفتاری و نوشتاری زبانی دیگر را که شخص ممکن است به عنوان ابزار ارتباط با دیگر جمعیتهای زبانی بکار برد، نفی و سلب نمیکند.

ماده ٣٠

زبان و فرهنگ همه جمعیتهای زبانی میبایست که موضوع مطالعه و تحقیقات علمی در سطح دانشگاهی قرار گیرند.

بخش سوم: نامهای شخصی

ماده ٣١

همه جمعیتهای زبانی حق دارند که سیستم نامهای شخصی خویش را در همه محیطها و در همه مناسبتها حفظ نموده و آنها را بکار برند.

ماده ٣٢

١همه جمعیتهای زبانی حق دارند که نامهای محل و مکان به زبان خاص سرزمینی خود را (زبان نیاخاکی)، هم به صورت شفاهی و هم به صورت کتبی، در محیطهای خصوصی، عمومی و رسمی بکار برند.

٢همه جمعیتهای زبانی حق دارند که نامهای بومی محلها و مکانها را تثبیت و حفظ نموده، در آنها اصلاحاتی اعمال نمایند. همچو نامهای امکنه را نمیتوان به طور کیفی موقوف و منسوخ نمود و یا تحریف و جرح و تعدیل کرد. همچنین نمیتوان اینگونه نامها را پس از تغییرات سیاسی و یا هر گونه دگرگونی حادثه دیگر، تغییر داد.

ماده ٣٣

همه جمعیتهای زبانی حق دارند که جمعیت خود را به همان نامی که در زبان خودشان بکار میبرند بنامند. هرگونه ترجمه به زبانهای دیگر میبایست از نامگذاریهای تحقیر آمیز و ابهام انگیز اجتناب نماید.

ماده ٣٤

هر کس حق دارد که نام خود را در همه محیطها به زبان خویش بکار برد. و همچنین حق دارد که نامش، اگر لزومی به بکاربردن سیستم نوشتاری متفاوت با زبان وی وجود داشته باشد، با لحاظ دقیقترین آوانگاری ممکن ثبت گردد.

بخش چهارم: رسانه های ارتباطی و تکنولوژیهای جدید

ماده ٣٥

همه جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که در باره درجه حضور زبانشان در رسانه های ارتباطی در سرزمین خود (نیاخاک خود)، بدون در نظر گرفتن متد پخش و یا انتقال تولیدات آنها تصمیم بگیرند. چه این رسانه ها محلی و یا سنتی، چه رسانه های دارای شمول گسترده تر و چه رسانه هایی که از تکنولوژیهای پیشرفته تر استفاده میکنند باشند

ماده ٣٨

زبانها و فرهنگهای همه جمعیتهای زبانی در سراسر جهان، میبایست در رسانه های ارتباطی از معامله و برخوردی برابر و غیرتبعیض آمیز بهره مند شوند

بخش پنجم: فرهنگ

ماده ٤١

١همه جمعیتهای زبانی حق دارند که زبان خویش را در همه فرمهای افاده فرهنگی بکار برده، آنرا حفظ نموده و توسعه دهند

همه جمعیتهای زبانی میبایست بتوانند حق مذکور را تمام و کمال اعمال نمایند، بی آنکه محیط آن جمعیت به اشغال سلطه گرایانه فرهنگی بیگانه معروض شود.

ماده ٤٢

همه جمعیتهای زبانی از حق رشد و توسعه تمام و کامل در داخل محیط فرهنگی خود برخوردارند.

ماده ٤٣

همه جمعیتهای زبانی از حق دستیابی به آثار آفریده شده به زبان خود برخوردار میباشند

ملاحظات اضافی

نخست

مقامات دولتی میباید تمام گامهای لازم برای تحقق و جاری شدن حقوق مندرجه در این اعلامیه را در محدوده حوزه صلاحیتهای خویش بردارند. به طور مشخص تر، برای تشویق نمودن تحقق حقوق زبانی جمعیتهایی که آشکارا از جنبه منابع مالی در مضیقه میباشند، میبایست منابع مالی بین المللی تدارک دیده شوند. بنابراین، مقامات دولتی میبایست حمایت لازمه برای استانداردیزه شدن، ترجمه، آموخته شدن و استفاده از زبانهای جمعیتهای گوناگون تحت اداره خود را فراهم نمایند.

دوم

مقامات عمومی میبایست مطلع شدن نهادهای رسمی، سازمانها و اشخاص مرتبط را با حقوق و وظائف مربوطه ناشی از این اعلامیه، تضمین و تامین نمایند.

سوم

مقامات عمومی میبایست در پرتو سیستم قانونگذاری موجود، مجازاتهائی قابل اجراء برای هرگونه اخلال در حقوق زبانی تشریح شده در این بیانیه برپادارند.”