BIGtheme.net http://bigtheme.net/ecommerce/opencart OpenCart Templates
Ana Yaprak / ماهنامه راه نو / سرنخ وقایع زشت

سرنخ وقایع زشت

مقاله    (نقل از نشریه راه نو ارگان اطلاع رسانی تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی – شماره ۱ – آذر ۱۳۹۵)

سرنخ وقایع زشت

مشاهده برخی از تحرکات بی مهابای نژاد پرستان خصوصاً از ناحیه رسانه های غیر دولتی و آزاد ، بعضاً این سوال را در ذهن مطرح می سازد که اطاق فکر و پشتوانه قدرت این نحلههای نفرت پراکن باستان گرا کجا می تواند باشد ؟

طی ماه های اخیر شاهد یکی از تحرکات جدی مطبوعاتی در این زمینه بودیم. یک نشریه محلی موسوم به «طرح نو» در قالب شرح و ترجمه داستانی منتسب به شاهنامه فردوسی تحت عنوان «رستم نامه» به وصف حقارت باری هویت نژاد ترک را تشریح نموده و به ترکها توهین می نماید .

نویسنده مطلب با صریح ترین بیان ادبی ممکن و در قالب نثر ساده کودکانه ملت ترک را با تشبیه به حیوانات و زنان و کارگران مورد تحقیر و توهین قرار می دهد. هر چند از زوایای دیگر و تقابلاٌ این توهین و تحقیر شامل قشر زن و کارگر جامعه نیز می گردد .

گذشته از اینکه هجمه های فرهنگی از این نوع علیه ملت ترک با دلگرمی و تبلیغ ملیت آریاییایرانی به صورت زیر پوستی در بیشتر مطبوعات و رسانه ها جریان دارد و این اقدام نشریه طرح نو نیز مسبوق به سوابق مکرری نیز بوده است ، در اینجا بررسی جایگاه فکری و تعقیب جریانات سازماندهی کننده و خط دهنده این قبیل اقدامات مورد توجه است.

با مطرح شدن موضوع اخیر در سایت ها و شبکه های اجتماعی و هدف گیری این موضوع از ناحیه فعالان ملی ترک آذربایجانی و تحریک افکار عمومی از حیث توهین بی شرمانه انجام گرفته به ملت ترک ، مسئولین نشریه مذکور خیلی سریع واکنش نشان می دهند .

اداره کنندگان نشریه «طرح نو» بی درنگ در رابطه با توهین انجام شده با موج افکار عمومی مناطق ترک نشین همراهی می کنند و محمدرضا ربانی مدیر مسئول نشریه ضمن ابراز تاسف از اقدام موصوف ، درج و انتشار آنرا در نتیجه بی اطلاعی و اشتباه دانسته و خبر از اخراج نویسنده می دهند و بواقع مسئولیت اقدام را در حد یک اقدام و نظر شخصی از خودشان رفع و توجیه می نمایند .

نویسنده مطلب به هویت سلیمان افشار تکابی ، هم در توجیه توهین انجام شده با بیان اینکه « نژاد ما آذری ها ارتباطی با ترک ها و تورانی ها نداشته ما آذری ها فقط پایبند به ایران هستیم» مجددا بر طبل نژاد پرستی خود کوبیده و نه تنها هیچگونه اظهار ندامت و پشیمانی از خود بروز نمی دهد بلکه مستقیماً با استناد به عقاید راسیستی ایرانی فارسی محور از این توهین ابراز خرسندی کرده و بر آن اصرار هم می ورزد. خیلی تاسف بار است که علیرغم تبلیغات حامیان رژیم حتی این اظهارات وی نیز مشحون از ابراز تنفر نژادی و انتساب عنوان جانی به ترک ها است!

http://vom.ir/sarasari/posts/62197

اظهارات نامبردگان علیرغم تفاوت ظاهری که از حیث مسئولیت آن دارند ، دو وجه تشابه اساسی دارد. هر دو گروه توهین به ترکها را قبول دارند ولی مخاطبان نوشته را در ماورای مرزهای کشور جستجو کرده و با اظهار اینکه گویا خودشان هم جزو قومیت آذربایجانی ساکن در جغرافیای ایران هستند ، خواستار بازنگری افکار عمومی از حیث زیان دیدگی شده و با بیانی بعضاً صریح و بعضاً ضمنی بیشتر از اینکه در صدد توجیه عملکرد خود باشند افکار عمومی تحریک و عصبانی شده در داخل کشور را دعوت به قبول عقاید نژاد پرستانه ایران مدار کرده و و با دفاع مکرر از نظریه ترک زبان بودن اهالی آذربایجان و تکرار مجدد آن ، از آنها می خواهند که در خصوص رابطه های خود با ملت ترک خارج از مرزهای نوین این سرزمین تجدید نظر نموده و نه تنها بواسطه توهین و حقارت های انجام شده ناراحت و معترض نباشند بلکه همانند نویسنده مطلب موهوم منتشر شده به هویت «سلیمان افشار تکابی» که صراحتاً بر عدم پشیمانی از عمل انجام شده تاکید دارد ، همپای آنان در اعلام برائت از ترک بودن خویش بکوشند!

هر چند این استدلال راسیستی ریشه در تاریخ معاصر نژاد پرستی ایرانی دارد و سعی می شود که ملیتهای اقماری ساکن در حوزه نفوذ خود را از حیث فرهنگی آسمیله و در ملیت موسوم به ایرانی مستهیل نمایند . ولی واکاوی و جستجوی رد پای عقبه فکری این تفکرات راسیستی در حاکمیت هم اهمیت خاص خودش را دارد و نباید از آن غافل شد .

هر چند طراحان و عاملان چنین اقداماتی سازماندهی های پشت پرده را انکار می کنند تا طبیعی و خودجوش بودن این اقدامات را ترویج نمایند ولی شباهت های جدی و دقیق این رفتارها با اقدامات و رویه های رسمی مراجع حاکمیتی حکایت از امری متفاوت دارد.

اگر در متابعت کامل این شبکه های رسانه ای وابسته و تحت امر جریان نژادپرستانه آریایی ایرانی کوچکترین شکی در ذهن خطور کند و رابطه سازمانی این اشخاص با ارگانهای رسمی حاکمیت مورد تردید باشد ، اصلاح این نگرش نادرست با استناد به اسناد رسمی همین مراجع حاکمیتی کار بسیار آسان و بدیهی خواهد بود.

وزارت اطلاعات رژیم تهران ، بتاریخ ۳۱/۵/۱۳۹۱پیرامون کشور جمهوری آذربایجان یک مقاله تحلیلی با عنوان «ایران و آذربایجان» منتشر نموده است که استخوان بندی موضوعات اتنیکی مقاله در تفکیک و القاء شبهه در وحدت نژادی مردمان ترک جمهوری آذربایجان و مردم آذربایجان همین اصرار بیهوده در تحمیل هویت نژادی متفاوت به مردمان ساکن در آذربایجان به اعتبار مرزهای سیاسی موجود است !

در مقاله موصوف پس از شرح و بیان موارد اختلاف سیاسی و اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان ، از حیث موارد اختلافات ! مردمان ساکن در دو سوی مرزهای مشترک را نیز مورد تحلیل قرار می دهند. آنجا که سخن از تمایلات مقامات و شخصیت های جمهوری آذربایجان (شمالی) در رابطه با مردمان ساکن در این سوی مرزهای بین المللی دو کشور است ، با قید اینکه «سومين علت اصلي تنش در روابط تهران و باكو، توجه برخي مقامات آذربايجان به آذريهاي ايران است. در سال ۱۳۹۰ سومين همايش آذربايجانيهاي جهان در باكو برگزار شد؛ در اين همايش مباحث مناقشه برانگيزي از سوي رئيس جمهور آذربايجان مطرح شد كه موضع گيري صريح دولت و اصحاب رسانه در ايران را درپي داشت.

يكي از مهمترين تهديدات امنيتي براي وحدت اجتماعي و سرزميني ايران، تحريك ناسيوناليسم قومي در ميان آذريها است.

تا پيش از اين مقامات آذربايجان به صورت مستقيم در امور مربوط به آذريهاي ايران دخالت نميكردند، اما اكنون با طرح چنين مسائلي كه از نظر ايران مداخله در امور داخلي، نقض قوانين بين المللي و موازين حسن همجواري است، روابط دو كشور پرتنش تر شده استاهالی ترک زبان مناطق آذربایجان (جنوبی) با وصف موهوم «آذری» خطاب می شوند .

ولی وقتی که مردمان آن سوی مرزهای بین المللی یعنی شهروندان جمهوری آذربایجان مورد اشاره واقع می شوند با قید اینکه « آن‏چه بايد مورد توجه قرار گيرد اين‏كه، موج بيداري اسلامي منطقه را فراگرفته و مردم مسلمان آرزومند برپايي حكومت ديني در كشورشان هستند؛ اين امر بدان معنا است كه اين موج حتي با قطع ارتباط مراجع عظام با اسلام گرايان ترك، راه خود را يافته و به پيش خواهد رفت. » اهالی مذکور صراحتاً و بی هیچ تعارفی «ترک» معرفی می شوند!

مضاف بر عدم پیگیری جدی و تعمدی مراجع قضایی و عدم مجازات موثر عاملان چنین اقداماتی که بنا به سوابق مشابه در این خصوص هم در آتیه شاهد اثبات آن خواهیم بود و به نوعی حکایت از وجود چراغ سبزی معنا دار در ورای این رویدادها است ، اگر متون رسمی منتشر شده از ناحیه وزارت اطلاعات با متون و بیانیه های صادره از ناحیه توهین کنندگان اخیر به ملت ترک به صورت بی طرفانه ای مورد تطبیق و اظهار نظر واقع گردد ، کمتر کسی در این گزاره شک می کند که به واقع «اقدامات سازمان یافته متعددی که در راستای تبلیغ نژادپرستی ایرانیفارسی از ناحیه مطبوعات و رسانه های به ظاهر مستقل و آزاد شکل گرفته است ، عملکرد مستقیم سربازان گمنام امام زمان یعنی کارکنان و پرسنل تحت امر و حقوق و مواجب بگیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بوده و به توصیه و با چراغ سبز کامل مقامات رسمی رده بالای کشور صورت می پذیردو بالتبع می توان گفت که مسئولیت اصلی نژاد پرستی لجام گسیخته فارسی در کشور متوجه مقامات رسمی کشور می باشد و این مسئولیت تحت هیچ عنوان قابل توجیه یا اغماض و فراموشی نیست.

جزوه – مبارزه و قیام ملی