سرمقاله (نقل از نشریه راه نو – ارگان اطلاع رسانی تشکیلات راه ملی – شماره ۳ – بهمن ۱۳۹۵)
قیام بیست و نهم بهمن
قیامی ملی یا مذهبی !؟
مقدمه
در تحلیل رویدادهای تاریخی همواره مخالفین و موافقان بدون در نظرگرفتن واقعیتها به بیان و تحلیل افکار خویش مبادرت می نمایند اما بعضاً ناخواسته به بیان حقایقی میپردازند که برای محققین بی طرف به سر نخی بی بدیل برای حل مسأله کلاف سردرگم تبدبل میگردد !
یکی از نویسندگان رژیم بنام حسین نجفی پیرامون فلسفه وقوع قیام با بیان اینکه قیام ٢۹ بهمن ۱٣٥٦ مردم تبریز، اتفاقی نبوده، بواقع ندانسته ماهیّت واقعی قیام تبریز را که همواره وسیله رژیم کتمان میگردد ، به زبان آورده است . وی مینویسد: «بنده بر اساس تحقیقاتی که در این خصوص انجام دادهام به این نتیجه رسیدهام که قیام ٢۹ بهمن مردم تبریز سازماندهی شده بود، نمیتوان قیامی به این عظمت را که در یک لحظه از شرق به غرب تبریز را فرا گرفت،راهپیمایی عادی خواند.»
آری این قیام توسط بازماندگان و فرزندان مردمی سازماندهی و اجرا شد که در ٢١ اذر ١٣٢٥ با چراغ سبز قدرتهای استعماری شاهد قتل عام و تجاوز و کشتار خانواده هایشان بودند، بی علت نیست که عمده رهبران ومبارزان تشکیلاتهای ضد رژیم و بویژه حرکتهای رادیکال از آذربایجانیها بودند.
٢۹ بهمن فرصتی تاریخی برای ملت ستم دیده آذربایجان بود تا خشم فروخورده سالها ظلم و نژادپرستی را بروز دهد. به همین علت شاهدیم که اولین شعار مرگ بر شاه و تلاش برای به زیرکشیدن بتهای دروغین (مجسمه های ظالمان پهلوی)، قیام مسلحانه، به آتش کشیدن حزب شاه ساخته رستاخیز، حمله به مقرهای پلیس به عنوان نماد دستگاه سرکوب و… در این شهر به وقوع می پیوست.
مردم قهرمان آذربایجان در نهضت مشروطه،قیام خیابانی ، قیام ٢١ آذر ، و کشتار و زندان و شکنجه های وحشیانه نزدیک به یک قرن حاکمیت رژیمهای نژادپرست، اثبات کردهاند که به قول ستارخان زیر بیرق استبداد نمیروند وهمانند بابک خرمدین تا پای جان بر آرمانهای انسانیشان استوار ایستاده و تا رسیدن به رهائی از مبارزه حق طلبانه باز نمی ایستند.
رژیم نو پای جمهوری نژاد پرست (اسلامی!) که تنها تفاوتش با رژیم پیشین سو استفاده از حربه دین در نهادینه کردن راسیسم آریائی است، با تمام توان سعی کرده تا مانع افشای علل واقعی قیام مردم آذربایجان گردد، به همین منظور به جعل و وارونه نویسی تاریخ پرداخت و تلاش کرد چنین بقبولاند که انقلاب ضد سلطنتی از قم و حوزه ها شروع شده و قیام مردم تبریز در حمایت از آن سازماندهی شده ، حال آنکه واقعیت چیز دیگری است و تعطیلی حوزههای علمیه قم هم به پیشنهاد فضلای آذربایجان صورت گرفته، به عبارتی: هدایت اصلی اعتراضات مردم در ١۹ دی قم را فضلای آذربایجانی بر عهده داشتند ، بهطوری که ٢٣ دی ماه همان سال، دانشجویان دانشگاه آذربادگان تبریز ضمن برپایی راهپیمایی با ساواک درگیر میشوند و پس از این روز موج گستردهای از شعار نویسی بر روی دیوارهای خانهها در تبریز به راه میافتد.
بعد از قتل عام ٢١ اذر ١٣٢٥ آذربایجان و سرکوب دیگر ملل تحت ستم و نیز دستگیری و اعدام رهبران و کادرهای تشکیلاتهای مخالف در دهه ٥٠ رژیم و حامیان بین المللی اش زندانی بنام ایران را جزیره ثبات نامیده و گمان نمیکردند که در کوتاه مدت با اعتراضات گسترده مردمی مواجهه گردند ، به همین دلیل قیام تبریز برای رژیم غیر قابل پیش بینی نبود .
به همین خاطر دربار جهت قدرت نمائی کاذب و روحیه دادن به مزدوران و اربابانش و نیز سرکوب اعتراضات و مشروعیت دادن به کشتار مردم بی دفاع ،قیام کنندگان را نه مردم قهرمان آذربایجان بلکه مزدوران و عوامل خارجی معرفی نمود.( شیوه شناخنه شده تمامی جنایتکاران تاریخ!) که در زیر به چند نمونه برجسته اشاره میکنیم:
۱– شاه در مصاحبهای با خبرنگاران بیبیسی گفت: «شورشهای قم و تبریز نتیجه اتحاد نامقدس بین کمونیستهای اسلامی و اشخاص بسیار مرتجع است. همچنین در واکنش به این قیام مأموران ساواک را توبیخ و تنبیه نمود و استاندار آذربایجان، جنایتکار سپهبد اسکندر آزموده را به علت عدم پیشبینی و سرکوب نکردن قیام برکنار و به جای او جنایتکار ارتشبد شفقت را انتخاب نمود.
۲– جمشید آموزگار، طغیان مردم تبریز را برانگیختهی دست بیگانگان شمرد و اعلام کرد که در میان آشوبگران یک تن هم تبریزی واقعی نبوده است.
۳– مجلس دورهی ٢٤ شورای ملی!! که اکثر نمایندگانش وابسته به دربار بودند، طی نشستهایی که تشکیل دادند، در نهایت به این نتیجه رسیدند که قیام تبریز از سوی خارجیان هدایت شده است.
مردم آذربایجان در برخورد با دروغهای شاخدار رژیم به طنز چنین جوابی دادند:
« تبریز لی اؤزودور، اؤزی – بهمنین ییرمی دوققوزی!»
گزارش قیام بهمن:
مردم تبریز ساعت ٩ صبح روز ٢۹ بهمن به منظور ابراز انزجار و اظهار تنفر از اعمال وحشیانهی رژیم نژادپرست در مقابل مسجد قزلی تجمع کرده و منتظر شروع مراسم بودند . هر لحظه به انبوه جمعیت حاضر افزوده میشد و این حضور بیش از حد مردم لرزه بر اندام ماموران می انداخت “حق شناس” مزدورسرسپرده و حلقه به گوش شاه که سرکوبهای رژیم و کشتار مردم او را مغرور ساخته بود ، رو به مردم حاضر کرده و فریاد زد «مگر نگفتم در این طویله را ببندید؟!». در این هنگام جوانی از میان مردم پاره آجری را برداشته و به سوی وی پرتاب کرد.( نام این جوان «محمد تجلا » و دانشجویی ٢٢ساله اهل اردبیل بود که در دانشگاه تبریز در سال سوم رشته مهندسی درس می خواند. ) «حق شناس» که انتظار چنین عکس العملی را نداشت اسلحه کمریاش را بیرون کشیده و به طرف مردم بیدفاع شلیک کرد ،با گشودن آتش به سوی مردم ، گروهی از آنان مقابل «مسجد قزلی» مجروح و «محمد تجلا» نیز در اثر اصابت گلوله این مزدور به شهادت رسید. واین عمل جنایتکارانه منشا انفجار شد. مردم خشمگین جنازه خون آلود جوان قهرمان را برداشته و با شعارهای مرگ بر شاه، و «کشتند جوانان وطن» به طرف خیابانهای شهر به حرکت درآمدند. در اثنای این تظاهرات، شیشههای تعدادی از بانکها شکسته و بعضی از آنها به آتش کشیده شد . طبق سازماندهی که در صحنه طراحی گردید ،چند قرارگاه پلیس و محل حزب رستاخیز مورد تهاجم قرار گرفت. مردم در بسیاری از نقاط تابلوی مربوط به شاه و فرح و پسرش را آتش زده به مجسمهها حمله بردند . دهها اتومبیل و وسیلهی نقلیهی نظامی و ارتش طعمهی حریق قرار گرفت.
قیام به حدی گسترده شد که تقریبا تمام تبریز را فرا گرفت.
آنگونه که شهر از کنترل دولت خارج شد. تا اینکه حوالی ظهر به دستور آزموده، استاندار مزدور آذربایجان ، نیروهای ارتش برای سرکوب مردم وارد عمل شدند و شماری از مردم شهر را به شهادت رسانیدند.
چهارراه تپهلیباغ، میدان قورد(قطب)، میدان باغ گلستان، بلوار دانشگاه، مقابل حزب رستاخیز، و خیابان امین و… از جمله مناطقی بود که کشتار مردم در آنجا به وقوع پیوست. بعد از ظهر تظاهرات مردم تا اندازهای فروکش کرد اما در شهر تا ساعت ١٢ شب همچنان درگیری و صدای گلولهها میآمد و حکومت نظامی برقرار شده بود.
استفاده از ارتش و کشتار مردم بی دفاع تنفر مردم از شاه و رژیمش را به حد اعلا رساند.تبریز بار دیگر پرچمهای سرخ را به اهتزاز در آورد و برای نبرد مرگ و زندگی آماده شد و شمارش معکوس ثانیه های مرگ و استیصال رژیم پهلوی شروع شد.
کشتهها، زخمیها و دستگیر شدگان:
منابع رسمی رژیم، از جمله روزنامهی کیهان و رستاخیز، تعداد شهدا را، ٦ تا ۹ مورد ذکر میکنند آمار حقیقی کشتهشدگان با توجه به ابعاد و وسعت قیام و کشتاری که نیروهای امنیتی و مأموران ساواک به راه انداخته بودند، بالغ بر ٤٠٠ نفرتخمین زده می شود متاسفانه در مورد تعداد واقعی شهدای این روز تا به امروز آمار دقیقی ازسوی رژیم ملایان ارائه نشده ، لیکن تاکنون تعداد سیزده نفر شناسایی شدهاند که عبارتند از: محمد تجلا، ضربعلی فتحی، محرم جبرائیلی، پرویز حسنزاده، سعید فیض صالح الوندی، محمدباقر رنجبر آذر قلم، حبیب نقینژاد شتربانی، غلامعلی نجفیانپور، قربانعلی شاکری، سید حسن جدیری گلابی، بهمن ارهچی صدر، اصغر علیزاده، شیخ احمدلو، بالا آقا کشاورز، جعفر درگاهی.
علاوه بر شهادت عدهای، تعدادی نیز در این درگیریها زخمی شدند. اکثر منابع تعداد مجروحان حادثه را ١٢٥نفر ذکر کردهاند و گفته شده در بیمارستان پهلوی، ٨٧ زخمی بستری شده بودند. عدهای از جمعیت قیامکننده نیز به دست عوامل رژیم دستگیر شدند که در مورد تعداد دستگیرشدگان نیز آمار و ارقام مختلفی ذکر شده است، عدهای این تعداد را ٥٠٤ نفر، برخی منابع ٦٠٨ نفر گزارش کردهاند.
رژیم جمهوری ملایان و حامیانش طی نزدیک به٤٠ سال باتمام امکانات به مردم باورانیدهاند که انقلاب ملتهای در بند بر علیه استبداد پهلوی ماهیت اسلامی و نه ملی داشت ، ولی کمتر کسی می پرسید که ، براستی اگر انقلاب مردم بر علیه رژیم نژاد پرست پهلوی ماهیتی اسلامی به رهبری ملایان فارسگرای شیعه داشت چرا از فردای حاکمیت ملایان وافشای چهره نژادپرست آن تمامی مناطق غیر فارس دست به قیام مجدد بر علیه رژیم آریاگرای حاکم بر تهران زدند !؟ (قیام اعراب احواز ، کردها ،بلوچها، تورکمنها و بویژه مخالفت آذربایجان با ولایت فقیه و رهبری خمینی و تشکیل حزبی مخالف بنام خلق مسلمان و درخواست حقوق ملی خلق ها!)
بی هیچ تردیدی انقلاب ضد سلطنتی و آزادیخواهانه ملل تحت ستم مصادره و به بیراهه کشانده شد ، خوشبختانه امروز ملل غیر فارس علل شکست مبارزات خود را یافته و در جهت استقلال خویش گام بر میدارند. دور نیست تا جهانیان نیز با نظردشت منافع آتی خودشان در منطقه با خواستهای انسانی آنها همسو گردند.
کد مطلب ۱۲۰۲
ج
جزوه – مبارزه و قیام ملی