روايت یک خیانت

‎روايت یک خیانت
………………….
‎درود بی کران بر یکایک قشقایی های گرامی .
‎اینک که در بحبوحه دو انتخابات مهم در کشور هستیم و بی تردید نتیجه هر دوی آنها بر آینده و سرنوشت ملت ایران و قشقایی ها تاثیر بسزایی خواهد داشت به عنوان فرزند قشقایی بر خودم لازم و واجب میدانم به میدان آمده و تمام توان خویش را برای سرنوشت قوم و ملتم به کار ببندم.
‎چند سالیست که جامعه مدنی قشقایی متحول گشته و به وضوح شاهد شکل گیری صف بندی های جدید و وقوع اتفاقاتی بوده است . سیر تحولات سیاسی و اجتماعی قشقایی در سالیان اخیر برای آنان که در بطن تحولات قشقایی هستند کاملا آشکار و گویاست با این حال برای آگاهی عموم قشقایی ها و تنویر اذهان عمومی به ویژه در برهه حساس کنونی, سکوت را جایز ندانسته و دست به قلم برده ام تا با شفاف سازی و افشای آنچه که در پشت پرده ها و در اتاق های فکر سرداران سپاه و عواملشان در بدنه جامعه قشقایی برای نابودی این قوم اتفاق می افتد به وظیفه ایلی و فردی ام در قبال ملتم عمل نمایم .
‎فرزندان دلاور قشقایی
‎دشمن در رگ و خون و پوست ایلمان نفوذ نموده و سایه شوم خیانت بر سرتاسر آسمان ایلمان گستره یافته است . فاز نهایی نابودی قشقایی و استحاله ان چند سالیست کلید خورده است .
‎پس از مرگ بهمن بیگی , نهادهای امنیتی پروژه ای بزرگ را آغاز کردند . هدف اول این پروژه ایجاد شکاف در بدنه جامعه قشقایی و تقسیم ان به دو دسته هواداران بهمن بیگی و دوستداران خاندان ایلخانی بود. طراحان این پروژه از خود نیروهای قشقایی برای پیشبرد ان استفاده نمودند. نقطه آغاز این فعالیتها از سال ۲۰۱۰ میلادی بود. تعدادی از عناصر خودفروخته هدایت این پروژه را آغاز نموده و با قرار گرفتن پشت نام بهمن بیگی به تخریب آرام آرام خاندان ایلخانی پرداخته و علنا جبهه جدیدی را در قشقایی شکل دادند. همزمان فعالیت گسترده ای در فضای مجازی آغاز شد . در ان سالها فیس بوک بزرگترین شبکه اجتماعی بود که تمامی فعالیتهای مجازی را رهبری مینمود . تلاش برای انکار هویت ترکی قشقایی , انکار هرگونه ارتباط میان ترکان قشقایی با دیگر ترکان عالم , تخریب هویت ترکی و غیر ایرانی دانستن ان , حمله به فعالان فرهنگی قشقایی از مهمترین اهداف فعالیتهای مجازی گردانندگان این پروژه بود . در میان جامعه مدنی قشقایی نیز حمله و تخریب و ترور شخصیتی ۳ تن از مهمترین فعالان فرهنگی قشقایی در دستور کار قرار گرفت . استاد اسدالله مردانی رحیمی , ارسلان میرزایی و عوض الله صفری کشکولی اهداف اولیه این پروژه بودند. گردانندگان این پروژه با مانور گسترده بر روی نام و جایگاه محمد بهمن بیگی , خود را یگانه صاحبان و دلسوزان قشقایی معرفی نموده و با قرار گرفتن پشت نام ایران , هرگونه فعالیت پیرامون هویت ترکی را خیانت به وطن اعلام نمودند. آنان در یک اتحاد نا نوشته با پان ایرانیست ها هویت ترکی را مغایر با هویت ایرانی تعریف نموده و با تکیه بر قدرت امنیتی که به ان تکیه نموده بودند دست به حملات گسترده علیه فعالین فرهنگی و مدنی قشقایی زده و آنان را آماج اتهامات و انگ هایی چون تجزیه طلبی , خائن به خاک , نوکران باکو و آنکارا و غیره قرار دادند.
‎فاز بعدی این پروژه حمله به خاندان ایلخانی بود . تخریب نرم خاندان ایلخانی آغاز شد . انتشار کتاب خاطرات ملک منصور خان قشقایی نیز فرصتی بی نظیر برای آنان بود تا با دامن زدن به اختلافات عملا شکاف مد نظر را در بدنه جامعه قشقایی ایجاد نمایند . تحریک عمو زاده های خاندان ایلخانی و ایجاد اختلاف در راس قدرت قشقایی نیز گام بعدی آنان بود . گسستن اتحاد قشقایی , بر هم زدن ساختار قدرت ان و تشکیل جبهه جدیدی در کانون قدرت قشقایی با سو استفاده از نام و جایگاه اجتماعی بهمن بیگی , جامعه قشقایی را وارد دوره جدیدی از حیات سیاسی اجتماعی خویش مینمود که در ادامه قشقایی را چون تکه گوشتی آماده پیش روی طراحان این پروژه می انداخت. اما هوشیاری فرزندان قشقایی راه آنان را سد نمود . فعالین قشقایی در تمامی این سالها علی رغم حملات و تخریب گسترده گردانندگان این پروژه هرگز یک قدم از مواضع خویش عقب ننشستند و میدان مبارزه را به خائنین واگذار نکردند . به علم به اینکه نهادهای امنیتی و مدار قدرت پشت پرده این خیانت بزرگ است هرگز ترسی در دل خود راه نداده و با جان و دل برای سرنوشت خود و قومشان مبارزه نمودند.
‎گردانندگان پروژه نابودی قشقایی تک به تک شناسایی و هویت آنان در دست است. خائنینی که از تهران تا شیراز و از امریکا تا استرالیا و اروپا و خاور میانه از اتاق های فکر نهادهای امنیتی دستور گرفته و هویت و سرنوشت قشقایی را فدای مصالح و منافع شخصی خویش نموده اند. بی شک و تردید برای عموم قشقایی ها هویت اینان فاش خواهد شد اما در مقطع کنونی چنین امری به زیان منافع عالی قشقائی خواهد بود از این روی با علم و آگاهی از آنچه که در قشقایی اتفاق می افتد عموم ملت قشقایی میبایست با صبر و آرامش خاطر تصمیم صحیح اتخاذ نموده و کشتی قوم خود را به سلامت از این گذرگاه تاریخی عبور دهند.
‎فرزندان دلاور قشقایی
‎دشمن بازی خطرناکی را برای نابودی ایل و هویت و شرفمان آغاز کرده و با کمال تاسف افرادی از خودمان نیز مهره های این بازی میباشند . جزئیات کامل این پروژه و شرح مبسوط هر آنچه از سال ۲۰۱۰ تاکنون در قشقایی اتفاق افتاده در مطلبی مجزا پس از انتخابات خواهم نوشت اما آنچه که هم اکنون حائز اهمیت است هوشیاری یکایک شماست تا فریب عناصر خائن به قشقایی را نخورده و وارد بازی آنان نشوید. من به هوش و ذکاوت تک تک فرزندان قشقایی ایمان دارم و یقین دارم خود خائن و خادم را از هم تشخیص داده و هر آنچه منافع عالی قشقایی را تامین میکند انجام خواهند داد. اینک از هر سوی ندای قشقایی قشقایی از سوی فرصت طلبان به گوش میرسد و در آستانه انتخابات از هر مکر و حیله ای برای جذب آراء شما بهره خواهند برد . بر شماست که به دور از هر گونه احساسات طایفه ای و روابط شخصي , فقط و فقط به منافع عالي قشقايي بیاندیشید . بدانید که دشمنان قشقایی اطرافتان را محاصره نموده و با ندای قشقایی هر روز و هر ساعت حیلتی به کار خواهند بست . هویت آنانی که هم اکنون در قاموس سردمداران فرهنگ و هنر و سیاست قشقایی هر روز نسخه ای برای قشقایی پیچیده و برای سرنوشت قشقایی تصمیم میگیرند را خوب موشکافی نمایید. بدانید که مهره های مورد تایید آنان نه برای منافع قشقایی بلکه در جهت عکس ان به میدان خواهند آمد . از این روی هرگز چنین فرصتی را به آنان نداده و با هوشیاری و آگاهی فرزندان واقعی قشقایی را برای خدمت به خود برگزینید. احدی در جایگاه تصمیم گیری برای سرنوشت قشقایی نیست و آنانی که چنین حقی برای خویش قائل گشته و به نام قشقایی حکم صادر مینمایند بی شک و تردید پیاده نظام دشمنند که پروژه محو قشقایی را به پیش میبرند .
‎جهان در آستانه تحولی بزرگ است و خاورمیانه همچون همیشه کانون این اتفاقات خواهد بود . به زودی برگی جدید در سرنوشت ملل ساکن خاور میانه رقم خواهد خورد سرنوشت ملت ایران و قشقایی نیز در گرو این اتفاقات خوهد بود .
‎امریکا و اسرائیل و قدرت های بزرگ جهانی در اندیشه شکل دادن نظم نوین جهانی اند نقشه های جدید جغرافیایی خاورمیانه را ترسیم کرده و ملل ساکن این منطقه از جهان را به سوی آتشی سوزان و جنگی خانمان سوز سوق میدهند . کشور ما ایران نیز بخشی از این تغییرات جدید است و بدیهیست که سرنوشت قشقایی نیز به تغییرات آینده سیاسی ایران گره خورده است . سازمان های جاسوسی قدرتهای بزرگ در میان ملتهای خاورمیانه رخنه کرده و بستر شکل گیری نظم نوین را فراهم مینمایند از این رو وقت ان فرا رسیده است پرده ها بر افتد و هر آنچه در اتاق فکر ها رقم میخورد آشکار شود. فریب اذهان عمومی و تبلیغات منفی و وارونه از استراتژی های همیشگی و البته تاثیرگزار نهادهای امنیتی در ممالک جهان بوده و در ایران نیز سالهاست که طراحان ایران نوین چنین استرتژی را به کار میبرند.
‎قشقایی نیز به عنوان قومی اثرگذار در جنوب ایران همواره کانون توجه حکومتهای سوار بر قدرت ایران بوده و متاسفانه استراتژی اصلی این حکومتها محو و نابودی قشقایی بوده است . اکنون نیز نهادهای امنیتی حکومت پروژه نابودی قشقایی را به پیش میبرند و بر ماست تا با هوشیاری فریب آنان را نخورده و سرنوشت خودمان را خود رقم بزنیم .
‎به زودی در مطلبی مجزا به تفصیل آنچه در ایران و منطقه روی داده خواهم پرداخت و نقش نهادهای امنیتی در ان را خواهم نوشت . اما در مقطع کنونی تمامی تمرکز و توجه خویش را بر روی رویدادهای مهم پیش روی باید بگذاریم تا سرنوشت آینده قشقایی را از خطر محو و نابودی ان در امان بداریم. مادامیکه فرزندان قشقایی با آگاهی و هوشیاری در میدان ها حضور بیابند گزندی به قشقایی و سرنوشتش نخواهد رسید و صد البته هیچ قدرتی در جهان توان مقابله با ان را نخواهد داشت.
‎زنده باد قشقایی , جاوید باد ایران .
‎روح اله مرادی قشقایی – سوییس , دهم آپریل ۲۰۱۷