ملت تورک آزربایجان جنوبی !
روشنفکران و فعالان سیاسی دیگر ملل اعم از فارس و عرب و کرد و بلوچ و گیلک و مازنی و لر !
رژیم اشغالگر تهران به بهانه پاسداشت زبان اجباری و رسمی حاکمیت مرکزی که تحت عنوان فریبنده زبان مشترک! نیز از آن یاد می برند و نظربه اینکه حضور و وجود دیگر ملل و زبانها را نیز در این کشور به بهانه هایی واهی کمرنگ و حتی انکار می نمایند ، و تابحال مشخص هم نکرده اند که زبان مذکور ، زبان مشترک بین کدام ملتها و اقوام است و زبانهای پیرامونی شامل کدام زبانها می باشد!!! طی جلسه شورای هماهنگی خودساخته ! با مقدمه چینی و تئاتر بازی پدر عروس خامنه ای ! با لحنی آمره و با تأکید مؤکد بر لزوم استفاده از زبان رسمی و اجباری رژیم اشغالگر ، نامگذاری کلیه تولیدات سینمایی و مراکز ارائه کننده خدمات عمومی و مردمی ! را منحصراً در قالب زبان رسمی و اجباری مذکور مجاز دانسته است .
بی شک این عملکرد رژیم هیچ تازگی ندارد و همواره همزمان با این گونه اقدامات مردم ستیز ، اظهارات مبتنی بر سعی در لوث نمودن اعتراضات مردمی را نیز شاهد بوده ایم و همانطور که پیشتر ذکر شد علیرغم امتناع و هراسی که آنها از قبول واقعیت حضور ملل و زبانهای غیر ایرانی و غیر فارسی دارند و غالباً به طور کلی با سعی در آسیمیلاسیون اجباری دیگر ملل و زبانها از آنها تحت عنوان دیگر اقوام و زبانهای ایرانی نام می برند ! گویا تعدادی از نمایندگان بله قربان گوی رژیم نیز بعنوان معترض حکومتی! به مصوبه همکاران خودشان افاضاتی داشته و نهایتاً وزیر آسیملاسیون فرهنگی رژیم با لفافه بازی و ایهام گویی ، دیگر اسامی ایرانی !!! را بعنوان بخشی از تمدن و فرهنگ ایرانی و مشمول این ممنوعیت بی در و پیکر و کاملاً صریح و غیر قانونی ندانسته است . در حالی که ما منطق ادبیاتی این رژیم اشغالگرو حامیان آن را خوب می شناسیم و می دانیم وقتی از زبان اصیل ایرانی صحبت می کنند مد نظرشان تنها زبان فارسی است و وقتی از اعتبار و منزلت زبان فارسی سخن می گویند منظورشان همان زبان ایرانی است!!! قطعاً از منظر حاکمان شونیست رژیم اشغالگر تهران ، زبان ترکی هرگز به اندازه زبان مجهول الحال و موهومی تحت عنوان آذری که حتی در حال حاضر یک گویش گر واقعی هم ندارد و حتی با کلی سعی و تلاش یکصد ساله ، یکصد واژه نیز برایش سر هم بندی نتوانسته اند بکنند ، زبانی ایرانی تر محسوب نمی گردد.
آنچه که مسلم است اینبار رژیم اشغالگر تهران با استفاده از سایه سنگین جنگ خونین قره باغ در آزربایجان شمالی که توجه حداکثری فعالین سیاسی و ملی آزرربایجانی در جنوب آزربایجان را به خود جلب کرده است ، سعی داشته تا هم قدمی جدی تر در مقابله با مطالبات ملت تورک آزربایجان جنوبی از حیث فرهنگی و زبانی برداشته باشد و هم به استناد به عدم توجه جدی احتمالی از ناحیه فعالان سیاسی بلحاظ وجود دیگر موضوعات حساس و مهم منطقه ، فروکاستن حساسیت مردم و عدم اقبال آنها به تعقیب حقوق فرهنگی و ملی و زبانی خود را بعنوان یک ادعای اثبات شده ، بعنوان حربه ای تبلیغاتی ، به جامعه عرضه کند. که متأسفانه شاهدیم از همین ابتدا بخشی از فعالین سیاسی آزربایجانی نیز در این دام گیر افتاده اند و چنین القاء می نمایند که بهتر است فعلاً از کنار این موضوع با سکوت رد شد و در فرصتی دیگر به آن پرداخت!!! یعنی وقتی کار از کار گذشت و رژیم منویات خودش را عملی و موقعیت خود را در این زمینه کاملا تثبیت کرد !؟
«تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی» بر این باور است که اینگونه حملات و هجمه های غیر فرهنگی و مردم ستیزانه عمله های رژیم ، نه تنها باید به صریح ترین شکل ممکن و شدید ترین وجه ممکن از ناحیه ملل غیر فارس اعم از تورک و کرد و عرب و بلوچ و لر و گیلگ و مازنی مورد اعتراض و پروتست واضع شود بلکه مسئولیت خطیر و سنگین تری نیز متوجه آن طیف از فعالین سیاسی و اجتماعی فارسی می باشد که ادعا دارند برخلاف رفتار و عملکردهای رژیم حاکم فکر می کنند ، و توقع دارند که فعالین و باشندگان سیاسی منتسب به دیگر ملل ساکن در این جغرافیا باور نمایند که آنها دموکرات مدار و قائل به همسانی دیگر ملل و اعتبار یکسان حقوق زبانی و فرهنگی برای آنها هستند و در دوران پسا رژیم جمهوری اسلامی حقوق اجتماعی و فرهنگی و زبانی آنان را تضمین خواهند کرد و با ابتنا به این ادعا شعارهای قشنگی حول محور ایران آزاد ، ایران دموکراتیک و ایران فدرال و رنگین کمان ملل دارند !
بنا هذا صدور این چنین نظامنامه موذیانه و قرون وسطایی و مبتنی بر تبعیض آشکار و متناقض با اصول مسلم پذیرفته شده در میثاقهای جهانی و حقوق بشری، لزوم همنوایی و حتی پیشگامی روشنفکران فارسی زبان در اعتراض و مخالفت با این رفتار رژیم را طلب می کند و بر تمامی آنان فرض و واجب سیاسی است که برای اثبات حسن نیت خود در قبال دیگر ملل تحت ستم در صف اول این اعتراضات به هر صورتی که شکل خواهد گرفت باشند و در تقویت و تأیید و تصدیق این اعتراضات پیشقدم باشند. هر چند ا پیشا پیش می دانیم که روشنفکران و فعالین سیاسی فارسی همواره بر خلاف ادعای دموکراتیک بودن همانند رژیم اشغالگر کنونی صرفاً در حد شعار و فریبکارانه به حقوق فرهنگی و ملی و زبانی دیگر ملل ساکن در این جغرافیا دلبستگی نشان داده اند و در این آزمون بزرگ نیز به طرف داری و حمایت از این اقدام رژیم شونیست و اشغالگر حاکم روی خواهند آورد و کارنامه عملشان قطعاً بیشتر از پیش سیاه تر و ننگین تر خواهد بود. هر آنکس که باور ندارد ، این گوی و این میدان … !
زنده باد آزادی .
.
کمیته مرکزی
تشکیلات راه ملی آزربایجان جنوبی «میللی یول»
24 مهر 1390